ببخشید دیر گذاشتم
یک سال بعد از زبان مرینت
رو صندلی نشسته بودم خیلی استرس داشتم چند وقته که حالت ت.ه.و.ع دارم که پرستار اومد و گفت تبریک میگم شما ب.ا.ر.د.ا.ر.ی.د
خیلی خوشحال شدم و سریع سوار ماشین شدم و رفتم شرکت که این خبر رو به آدرین هم بگم وقتی رسیدم بدون در زدن وارد اتاق آدرین شدم . آدرین سرش پایین بود و من رو ندید . گفت : چرا بدون در زدن وارد شدید؟بروید بیرون در بزنید و بعد وارد شوید!
مری: باشه میرم بیرون ولی دیگه نمیام تو اتاقت میرم اتاق پدر جون(مرینت به گابریل میگه پدر جون) که آدرین وقتی فهمید منم گفت : نمیدونستم تویی بیا بشین
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
خودم منتشرش کردم
مرسی آجی
عالییییی
مرسیییی
عالی بود
مرسییی