8 اسلاید صحیح/غلط توسط: 🌸مرینت🌸 انتشار: 4 سال پیش 409 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
دوستان این پارت رومانتیک هستش❤❤
خب دوستان بریم شروع کنیم امیدوارم خوشتون بیاد❤
مرینت:امشب باید اماده بشم واااییی تیکییی امشب من و ادرین ❤❤😄
تیکی:ای مرینت!
مرینت:اون گربه ی سیاهه❤❤
تیکی:خب که چی؟
مرینت:یعنی ما دوتا این همه سال کنارهم بودیم ولی هویت هم رو نمی دونستیم😅
تیکی:اره،مرینت بهتر نیست الان بری گردنبندت رو درست کنی یاقوت رو هنوز درست نکردی!
مرینت:اهاااا درسته
بعدش مرینت رفت و یاقوت رو به گردنبند وصل کرد و اون رو درست کرد🌸🌸
بعدش گل موی خوشگلش رو روی سرش زدو پنجره رو باز کرد و یواشکی پرواز کردو رفت......🌸🌸
گردنبند رو تو گردنش کرد و پرید توی اب 🌃🏝
ادرین:مرینتتتت❤❤
مرینت:ادرییننن❤❤
بعدش توی بغل هم پریدن🌸
ادرین:لیدی باگ تو موفق شدی!🐞یاقوت رو پیدا کردی !
مرینت:ارهههه هورااا
ادرین:چطور پیداش کردی؟
مرینت:داستانش طولانیه،،بعد داستان رو برای ادرین تعریف کرد...
ادرین:مرینت من یه هدیه برات دارم
مرینت:توکه خودت هدیه هستی!
ادرین :مرینت خوشگله؟
مرینت:واااااوووو
ادرین یه دسبند از مروارید برای مرینت درست کرده بود🌣
مرینت دسبند رو توی دستش کرد،
ادرین :مرینت تو برام فقط یه دوست نیستی!
مرینت :😅ولی خودت همیشه میگفتی !
ادرین:تو دوستم بودی ولی الان فقط یه دوست نیستی!
ادرین مرینت رو خواست ببوسه که،،،،،،الیا و میلن دریایی پیداشون شد،
مرینت:😲😲چییی
ادرین :مرینت اینجا مثل شهر خودمونه فقط ما دم داریم و توی دریا زندگی میکنیم☺
مرینت:😮
الیا:سلام مرینننتتتت ادرین همیشه از تو پیش ما تعریف میکرد😄
میلن:اره من دوست داشتم ببینم چه شکلی هستی😄
ادرین:ببخشید ولی شما موقع بدی اومدین!
مرینت:نه اصلا اشکالی نداره!
الیا :اره میلن بیا ما بریم یه موقع دیگه میام پیشتون😊میلن:بای بای🖐
و ادرین و مرینت بعد از بوسه باهم رفتن و همه جای دریا رو دیدن😃😉
ادرین:مرینت خوش میگذره؟
مرینت:اینجا خیلی ارامش بخشه ادرین☺
ادرین:تو فرار کن من میگیرمت😉
مرینت:اگه راست میگی من رو بگیر😆
مرینت سریع شما کرد
ادرین:میگیرمت مرینت نمی تونی زیاد دور بشییی
مرینت خواست برای ادرین زبون در بیاره که حواسش نبود و به تور ماهی گیری گیر کرد😨
ادرین:مرینت جلوت رو ببینننن!!!!!😲
مرینت:نهههه😣😵
مرینت:ادرین من گیر کردم حالا چیکار کنم!
ادرین :نگران نباش بانوی من من نجاتت میدم!
مرینت:😢
ادرین تناب هارو کشید ولی تور خیلی محکم بود!ادرین:باید سریع در بیای چون ممکنه تور بالا کشیده بشه!!!
مرینت:وقت تغییر شکله تیکی دختر کفش دوزکی امادهههه🐞🐞🐞
بعدش تناب رو کشید ولی باز نشد
تور داشت بالا کشیده میشد
مرینت:کمکم کن ادرین😢
ادرین:تبدیل گربه ایییی 🐱🐱پنجه ی برنده🐾
بعد کت نوار تور رو لحظه ی اخر پاره کرد،مرینت پرید پایین تواب،،ادرین گرفتش
ماهی گیر تور رو بالا کشید ولی دید تور پاره هست
ادرین:وای نزدیک بود
مرینت:ممنون که نجاتم دادی🌸
ادرین:خواهش❤!توهم لطفا موقع شنا کردن جلوت رو نگاه کن
مرینت:😅😅باشه
ادرین:افرین دختر خوب😁😁
مرینت:ادرین تا کی قراره این جا باشیم من می خوام برم خونه
ادرین:ولی اگه رفتیم خونه شاید دیگه هم رو نشناسیم منظورم اینه که حافظه هامون پاک بشه!
مرینت:نه این اصلا خوب نیست!تیکی راست میگه!
تیکی:سلام بچه ها!
پلگ:سلاااامم!
تیکی:نمی دونم استاد فو گفت که این امتحانه
پلگ:به احتمال زیاد پاک میشه
ادرین:مرینت من نمی خوام تورو فراموش کنم!
مرینت:منم همینطور
پلگ:سه روز دیگه به خونه بر میگردیم
مرینت:فقط سه روز دیگه!
ادرین:چرا زود تر نگفتی😡
پلگ :نپرسیدی که بگم!😊
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
من یه داستان نوشتم میشه بیاید بخونید ترو خدا
سلام من یک داستان نوشتم اگر نیشه برید بخونید
سلام امروز ۲۳ فروردین ، تولدمه شدم ۱۰ ساله 🤗
عکس رو پروفایلم ، عکس کیک تولدمه 😊
سلام عالی عزیزم خیلی منتظر پارت بعدی هستم
مثل همیشه عالییییییییییی
داستان هات رو میخونم فقط وقت نمیکنم کامنت بدم
راستی خیلی وقته پارت ۶ داستانم منتشر شده
عالی بود
لطفاً هم پارت بعد رو زودتر بزار هم کاری کن که همه ی این ماجراها رو یادشون بمونه و رفتن دنیای خودشون هنوز هم هویت هم رو بدونن و عاشق هم باشن
باشه😊اخرش همین میشه