لوکا خامه و شکلات صبحانه و مربا رو از یخچال برداشت و میز رو چیند و منم پنکیک و کروسان درست کردم و بعد لوکا رفت بچه ها رو صدا زد و همه اومدن آدرین وقتی یه کروسان روخورد صورتش روجمع کرد گفتم :بد شده؟
گفت:نه عالی شده
گفتم :مرسی
بعد صبحانه زوئی و آلیا میز رو جمع کردند و ظرف ها رو تو ماشین ظرف شویی گذاشتن و ما هم تو پذیرایی نشستیم به لوکا گفتم :برو بهش بگو
که دیدم آدرین و نینو با تعجب نگام میکنن نینو پرسید: چی رو؟
گفتم :نخودچی رو.
لوکا :باشه میگم
مری :آفرین یه برنامه بشین بهش بگو
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
عالیییی بود
آخ جون مری و آدری عاشق هم شدن❤
☺☺