6 اسلاید صحیح/غلط توسط: لیدی و کت انتشار: 3 سال پیش 209 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام اینم پارت ۴۴ ناظر جون منتشر کن.
سلام برو بعدی
آدرین: نه بانو اپیچیوووو (سرفه کرد) مرینت: باید بری دکتر 😁 آدرین: نههههه😨 مرینت: نکنه از دکتر میترسی😆 آدرین: نههه بانو منو ترس😏 مرینت: پس حاضر شو بریم😉 آدرین: خب .... ام ..... مرینت: دیدم گفتم میترسی 🤣 آدرین: نه بانو الان حاضر میشم 😣(نکته: الان ساعت ۱ تو داستان ) دارن پیاده میرن سمت دکتر میرن و میرسن دم در اتاق دکتر مرینت: خیلی قلبت داره تند میزنه پیشی 😂 آدرین: اپیچیووو (سرفه کرد) ام ... نه بانو 😱 میرن تو اتاق دکتر دکتر: خب چیشده🤔؟ آدرین: ام .... خب .... 😨 مرینت: هیچی این آقا دیشب تا صبح تو هوای سرد بدون پتو خوابیده و هی سرفه میکنه آدرین: اپیچیوووووو (سرفه کرد) دکتر: خب سرما خوردی باید ......... آدرین: نههههههه😨 دکتر: باید ... دارو بخوری😉
(نکته: دارن میرن سمت خونه) آدرین: بیا بریم از اینور 👈 مرینت: چرا🤔؟ آدرین: بیا کارت دارم (نکته: میرن و به یه خونه ی بزرگی میرسن) مرینت: اینجا کجاست🤔؟ آدرین: بیا تو (نکته: میرن تو و مرینت همه جا رو میبینه) آدرین: خوشگله🤔؟ مرینت: آره برای چی🤔؟ آدرین: خب .... چون این خونه برا توعه مرینت: 😨 و .... ا... ق.... ع.....اً واقعاً؟ آدرین: آره 😉 مرینت: ممنونم آدرین و میپره ل.غ.ب (بر عکس بخونید) آدرین آدرین: میشه از امشب اینجا بمونیم چون دیگه نمیخوام بیام خونه مامانت مرینت: برای چی مگه مامان و بابای من چیکارت کردن🤔؟
آدرین: نه بد برداشت نکن اونا تازه خیلی بهم لطف داشتن جای پدر و مادرم من هستن ولی خب خیلی اذیتشون کردم دیگه مرینت: نه بابا کجا اذیتشون کردی🤔؟ تو مثل پسرشونی😍 آدرین: ممنونم برای اونا هم یه چیزی گرفتم که ازشون تشکر کنم 😉 (نکته: میرن خونه ی مامان و بابای مرینت) مرینت: سلام بابا سلام مامان🤗 سابین و تام: سلام دخترم🤗 آدرین: سلام خانم دوپنچنگ سلام آقای دوپنچنگ سابین و تام: سلام آدرین تام: اون چیه دستت🤔؟ آدرین: آها یادم رفت .... این مال شماست سابین: ممنونم ولی چی هست🤔؟ آدرین: خب این همزن برقی هست تام: دستت در نکنه ولی ما خودمون یه دونه داریم😊 آدرین: نه این جدیدترین همزن برقی هست 😉 و راستی یه چیزی هم میخوام بگم تام: بگو 😉 آدرین: خب .... این رو گرفتم چون تو این مدّت خیلی شما رو اذیت کردم و حالا میخوام با مرینت بریم یه جای دیگه سابین: این چه حرفیه تو که اذیتمون نکردی تو مثل پسر نداشتمونی😉
آدرین: حالا میزارین مرینت هم با من بیاد یه خونه گرفتم دقیقاً یک کوچه با خونه شما فاصله داره لطفاً سابین: باشه آدرین: ممنونم😍 مرینت برو وسایلت رو جمع کن (نکته: مرینت وسایلشو جمع میکنا و میرن اون خونه) (بچه ها ببخشید این اسلاید رو زود تموم کردم ولی پارت های بعدی رو بیشتر میزارم ببخشید)
تموم شد خداحافظ
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
چالش: میخوام یه داستان جدید درباره میراکلس بسازم اگه اسمی براش دارین بگین
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ممنونمممم
همه اسم ها خوبن ولی ❤عاشقت شدم زیر بارون❤ رو انتخاب کردم بقیه اسم ها رو برای داستان های بعد بر میدارم البته اگه عمری بود😉
❤️😍❤️😍❤️😍❤️😍❤️😍❤️😍❤️
چ ج:❤️قلبم و جونم برای تو رویای من❤️ ، بهار زندگیم💚 ،🌹رویایی ترین روز هام با تو🌹، عاشقت شدم زیر بارون💞 ، 🌟زندگی بی تو همیشه🌟
بازم بگم؟...😂
نه بی تعارف اگر بد هستن بگو چند تا دیگه بگم☺️
بد نیست ولی بازم بگو 😉
باشه یکم فکر کنم😇❤️
💕انتخاب قلبم💕 ، ❤️تو رو فقط برای خودم میخوام❤️ ،✨محبوب من✨ ،💝میدونی بی عشقت نمیتونم💝 ،❤️❤️نفسم برای تو❤️❤️ ،✨ حالم خوبه وقتی کنارمی✨
💕دنیا ی منی💕
دیگه....
دیگه نمیدوممم🥴🥴🥴
یا ابوالفضل 😨 چقدر زیاد یکم فکر کنم بهت خبرشو میدم😉
باشه ❤️
😍😍😍😍😍😍😍😍😍عالی بود داداشی😍😍😍😍😍😍😍😍😍
ممنونم آبجی😍😍
😍💖😘