رمان بلک پینک پارت ۴

وسایل هارو جمع کردم و شروع کردن به خواب فردا شد جنی: بچه ها میدونین امروز باید کمپانی بریم؟ لیسا: کی گفته؟ جنی: رزی گفته بود درسته رزی؟ رزی: اره من گفتم... البته ۱ ظهر باید بریم جنی: اره میدونم فقط خواستم همه بدونن جیسو: بچه ها بگیرین بخوابین الان ۷ صبحه جنی: باشه بگیر بخواب بعد چند ساعت لیسا: سلام بچه هااااا جنی: این همه چیزاز خوشمزه رو میز چی کار میکنه؟ لیسا: براتون درست کردم رزی: واقعاا؟ لیسا: اره عزیزان... جیسو: ممنونم.. جنی: منم ممنونم رزی: عاشق این صبحونه شم

لیسا: خواهش میکنم جنی: خب بخوریم جیسو: ساعت چنده؟ جنی: ساعت ۱۰ لیسا: خب پس بخوریم بریم کمپانی جنی: وقت داریم رزی: بله وقت داریم لیسا: میدونم کلا گفتم جیسو: این چیه؟ قرمزه لیسا: این یه چیز ایتالیایی هست یکم که گذشت باید میرفتن کمپانی لیسا: پاشیم لباس بپوشیم؟ جنی: نه یکم بمون یکم که موندن ساعت از دستشون در رفت و ساعت شد ۱۲ و نیم جنی: ای وای باید سریع بریم کمپانی ساعت ۱۲ و نیم بدویید لیسا: خدایاااا... من نگفتم راه بیوفتیم؟ جنی: بپوش فعلا رزی: بچه ها من اماده شدم شما چی؟ جنی: یک دقیقه بمون دارم موهامو درست میکنم لیسا: بمون کیفم رو بردارم جیسو: منم دارم موهامو درست میکنم جنی: خب خب.... پوشیدم لیسا: بمونید رزی: باشه بابا دادیم نمیریم جیسو: منم کارم تموم شده جنی: ما منتظر وو هستیم لیسا بدووووو لیسا:....... هوفففف.... اومدم با بادیگاردمون رسیدیم کمپانی منیجر: سلام دختراااا دیر رسیدید جنی: ببخشید منیجر: اشکالی نداره دخترااا لیسا: ممنونم منیجر: خواهش میکنم عزیزم🌼🌸 جنی:.... منیجر: میخواستم بگم قراره کامبک جدید بیرون بدین الان باید بریم سر دنس هامون بعد اون که هیچی بریم اهنگ رو بسازیم بعد کم کم یاد میگیریم این اهنگ رو فیلم برداری انجام میشه جنی: میشه بگید کز فیلم برداری میشه؟ منیجر: ما اونقدر خوب نمیدونیم و شاید یه ۳ ماه دیگه فیمل برداری جنی: همین که گفتین خیلی مهم بود متشکرم منیجر: خواهش میکنم عزیز دلم💕 رفتیم اتاق اهنگ سازی و یه اهنگ جالب ساختیم اول سر دنس رفتیم بعد ۱ ماه دنس رو حفظ حفظ شدیم همینطور تو رپ هم تو ۲ ماه تونستیم حفظ کنیم حالا وقت این بود که فیلم برداری کنیم جنی: بچه ها چه لباسای باحالی قراره بپوشیم همه گفتیم اره♥😁 خلاصه وقت فیلم برداری شد😘🌈 بعد فیلم برداری رفتیم خونه و تا در رو باز نکرده رو تخت افتادیم و خوابمون برد بعد هم که پاشدیم به بادیگارد گفتیم بره مرغ بگیره بیاره بخوریم🎁🥰

ممنونم که دنبال میکنید این رمان رو😊👏🏻💖

خدانگهدار💖👏🏻