¶:خاله.... خاله ( داره میدوعه) یونگ هی : جانم چیشده چرا میدوئی؟ ( یونگ هی خودتی اشتباهی توی معرفی یونگ رو زدم) ¶:خاله.. هانا.... هانا ( با گریه) خاله هانا اون بیرون افتاده😭( هانا اسم دوست این دختر بچه اس) یونگ هی : چی کجا بدو بیا ببینم😥 یونگ هی میدوئه جلوی در پرورشگاه میبینه هانا روی زمین افتاده و بیهوشه یونگ هی : هانا هانا بیدارشو خاله بیدارشو زودباش ( بغض میکنه)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
پارت بعدددددددددو بزارررررررررررر 🤧💔
بابا تازه گوزاشتم
من یه کافه تو تستچی دارم حتما بیاین🗿☕
من یه کافه تو تستچی دارم حتما بیاین🗿☕
من یه کافه تو تستچی دارم حتما بیاین🗿☕
من یه کافه تو تستچی دارم حتما بیاین🗿☕
من یه کافه تو تستچی دارم حتما بیاین🗿☕
من یه کافه تو تستچی دارم حتما بیاین🗿☕
من یه کافه تو تستچی دارم حتما بیاین🗿☕