یه دفعه دستاش شل شد و اومد رو به روم.
دندونام رو روی هم فشردم و تو یه حرکت موهاشو تو دستام گرفتم و محکم کشیدم.
_آی آی نکش کچل شدم...
#یه بار دیگه مثل لولو ظاهر شدی کاری می کنم کرکس های آسمون به حالت زار بزنن😛😑
بدون توجه به من دستمو گرفت و دنبال خودش کشید ، از اتاق خارج شدیم و رفتیم پشت بوم.
#چرا اومدیم اینجا؟
گردنبندی که اون موقع دست من بود رو نشون داد.
_این گردنبند خواهرم سویونه...
#خب.
_چند سال پیش وقتی هنوز زنده بود اینو برای تولدش هدیه گرفتم ، دقیقا همون شب دزد به خونه ی ما حمله کرد و موقعی که سویون تو آشپز خونه و داشت آب می خورد اون دزدا می بیننش و...
به نیم رخش خیره شدم ، اشک از گوشه ی چشمش چکید پایین.
#متاسفم.
_بعد از اون اتفاق تصمیم گرفتم پلیس بشم و با مجرم ها مبارزه کنم...
سرمو روی شونش گذاشتم و به آسمون اشاره کردم : سویون الان اونجاس داره بهت چشمک می زنه و مراقبته.
با غم چشماش رو باز و بسته کرد.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
برا من چرا منتشر نشدع؟🥲
😁😁
بلاخره این پارت رو گذاشتی😂🤲🏻عالی بود
مرسی عزیزم😂😍
عالیییی
میسییی عزیزم😍
روت لقب گذاشتم جیرجیرکم😁❤
البته اگه ناراحت نمیشی😁
عالی بود😭😭😭😭😭😭😭😭
قربونت عزیزم😍
جیغغغغغغغغ عالی بودددددد
جیغغغغغغ مرسی😂
جیغغغغغغغ گربونت😂👻
پارت بعدی پرنسس سرخ کی میزاری 🥲
دارم می نویسمش اسلاید چهارم😂
افنر افنر😂
عالییییییییی😍😍😍
مرسیییییی😍