عشق دردناک 4

از زبان آدرین : مرینت بیدارم کرد و سریع رفتیم رو بالکن که ببینیم چه خبره🤐دیدیم که همه ی شهر خراب شده همه ی ماشینا تصادف کردن و خونه ها و آپارتمان ها خراب شدن!👊🤯! مرینت : یعنی چه اتفاقی افتاده آدرین : نمیدونم مرینت : باید تغییر شکل بدیم. آدرین : موافقم بعد رفتیم و تیکی و پلگ رو بیدار کردیم و تغییر شکل دادیم. سریع رفتیم روی یه ماشین لیدی : به نظر نمیاد که این کار هاکماث باشه کت : آره بعید میدونم که یهو یه صدایی اومد که یه دفعه

از زبان لیدی : یهو یه جعبه میراکلس از آسمون افتاد😐🤣 ( خدا آفریدش😂 ) بعد گرفتمش درش رو باز کردم بعد یه کوامی اومد بیرون و گفت : سلام من یه کوامی هستم و تازه ساخته شدم و اسمم جولی هس! از آشناییتون خوشبختم🙂 لیدی : سلام جولی ما هم از آشناییت خوشبختیم😁 تو قدرتت چیه؟ جولی : قدرت من از بین بردن عشق و محبته و اگه این دو تا حلقه شکسته رو بزارید توی انگشتتون و اگه به یه قلب کامل تبدیل شه میتونید هر آرزویی رو برآورده کنید. قدرت من خیلی قویه😎 لیدی : آها خب پس چرا شهر خراب شده؟ جولی : هروقت معجزه گر جدیدی ساخته بشه شهر خراب میشه لیدی : پس چطور این اوضاع رو درست کنیم؟ جولی : نگران نباشید میتونید از قدرت من استفاده کنید و آرزو کنید که شهر درست بشه لیدی و کت : من اینکار رو انجام میدم😐 زهرا (خودم) : ببخشید ها من نویسندم پس خودم تعیین میکنم حرف نباشه لیدی و کت : هی زهراااا؟ زهرا : خفه😎😏 بریم ادامه داستان😁 جولی : بهتره شما برید خانم کت : ای بابا😒 جولی : عیب نداره تو بار بعدی😂😁 لیدی : خب بزار ببینم من باید این دو حلقه رو توی یه انگشتم بزارم تا قلب کامل شه جولی : درسته لیدی : خیله خب بعد کلمه ی تبدیلت چیه؟ ( زهرا : ای بابا چقدر سوال میپرسی😐 لیدی : خب تو مجبورم میکنی به قول خودت تو نویسنده ای🤨 زهرا : حرفت منطقی بود😐 ) جولی : باید بگی جولی قلب هایت را کامل کن لیدی : فهمیدم و گفتم : جولی قلب هایت را کامل کن و تبدیل شدم.

کت : وای بانوی من مث یه تیکه ماه شدی😍 لیدی : مرسی پیشی❤ و بعد گفتم : من آرزو میکنم که پاریس به حالت اولش برگرده و یهو همه چی درست شد😯OMG کت : وای چه جالب لیدی : آره. جولی قلب هایت را نصف کن و بعد به همون لیدی باگ تبدیل شدم🐞 کت : وای جولی خیلی جالب بود. جولی : اره لیدی : خب جولی باید بزارمت توی جعبه ی میراکلس پیش دوستات جولی : وای آخ جون ولی میشه بگی کی صاحب جعبه اس؟ لیدی : قبلش استاد فو ولی اون فوت کرد و حالا من نگهبانم ( با بغض گفت ) جولی : اوه خدای من متاسفم😞 یه سوال؟ اسم شما ها چیه ؟ لیدی : من مرینتم ولی الان که تو حالت قهرمانیم بهم لیدی باگ میگن کت : منم آدرینم و تو حالت ابر قهرمانیم بهم کت نوار میگن جولی : آها اوکی و اسم کوامی هاتون؟ لیدی : تیکی کت : پلگ جولی : و یه سوال دیگه... لیدی : ای بابا چقدر سوال میپرسی😐 جولی : مث خودت لیدی : کرکرکر خندیدیم. به هرحال بریم خونه...

لیدی : رسیدیم به یه کوچه و بعد منو کت به حالت عادی برگشتیم بعد حلقه های جولی رو گذاشتم تو جعبه و دادم آدرین و آدرین گذاشت رو جیبش🙂 بعد جولی هم آروم آروم اومد و یواشکی رفتیم خونه بابا : مرینت پس چرا آدرین اینجاست🤠 مرینت : اممم اون یه مدت اینجا میمونه چون خونشون خراب شده بابا : آها مرینت : ما کار داریم فعلا. بابا : باشه عزیزم فعلا...

از زبان آدرین : رفتیم تو اتاق مرینت و بعد جولی اومد بیرون و گفت : آخیششش بخیر گذشت😬 مرینت : آره خب جولی بهتره بری تو جعبه میراکلس بیا اینم حلقه ها جولی : باشه ممنون و بعد رفت تو جعبه. آدرین : مرینتتتتتتتتت مرینت : چیه چه خبرته؟ آدرین : مدرسهههههه دیر شد😱😱😱 مرینت : ای وای بدو بریم و بعد سریع کیفامون رو برداشتیم و رفتیم🤐 پلگ اومد بیرون و گفت : آدرین یه خبر خیلی بد آدرین : چی شده پلگ پلگ : پنیر کممبرم گم شد😭😱 آدرین : خسته نباشی😐🤣 تیکی : ای بابا پلگ زود قایم شو پلگ : باشه بابا ولی جولی چه ناز بود ها😍 تیکی : پلگگگ پلگ : باشه بابا ببخشید دیگه فیلم هندیش نکن بریم قایم شیم😂 قیافه تیکی :😒😐 قیافه مرینت و آدرین : 😍🤣 آدرین : وای اینا چه کیوتن مرینت : آره خب رسدیم بیا بریم داخل کلاس...

خانم بوستیه : پس چرا انقدر دیر کردید مرینت و آدرین؟ مرینت : اممم چیزه خانم آخه ما اممم آدرین : خوابمون گرفت مرینت : آره درسته😬 خانم بوستیه : مشکلی نداره ولی یادتون باشه بار بعدی ساعتتون رو تنظیم کنید مرینت و آدرین : چشم و بعد رفتن نشستن آلیا : چی شده دختر با آدرین بودی هااا😉 مرینت : آره حالا بیخیال به خودم مربوطه😌 آلیا : 😐😐😐 نینو : وای داداش چه دیر کردی آدرین : شرمنده نینو خوابم گرفت...

از زبان مرینت : بعد از چند ساعت خسته کننده کلاس تموم شد همه از کلاس رفتن بیرون جز من و آدرین. آدرین : خب بانو چیکارا میخوای کنی مرینت : فعلا نمیدونم بهتره بریم فیزیک بخونیم چون فردا امتهان داریم🙂 آدرین باشه ولی یه دقیقه بیا اینجا کارت دارم. مرینت : بله عشقم اومدم. آدرین : یه kiss میدی😌 مرینت : باشه و بعد گونه اش رو بوسیدم. آدرین : نه از لب میخوام😍 مرینت : ای پیشی شیطون بعد یه دستمو گذاشتم رو گردنش و دستمم هم گذاشتم روی موهاش و موهاش رو نازی کردم. اونم دستاشو حلقه کرد دور کمرم😍 بهد یه kiss رویایی به هم دادیم💗

از زبان آدرین : بعد از ۳ دقیقه kiss کردن صدای چیک چیک اومد😯 یا ابوالفضل آلیا بود و ازمون عکس گرفت😱 مرینت : آلیااااا😡😵 آلیا : خخخخخ عکس گرفته شد🤠مرینت و آدرین : اون گوشی رو بده به من😡 آلیا : نمیدم مرینت : میکشمت و بعد رفتن سراغ آلیا آدرین : آلیا تورو خدا وایسا مرینت : آلیا جون مادرت وایسا آلیا : باشه ولی فقط دلم واستون سوخت ها🤭 مرینت : بده من اون گوشیو آلیا : بیا🙂 مرینت : خب پاک شدن آلیا : اشکال نداره چون قبلش من گذاشتمشون تو اینستا ، گوگل و وبلاگم🤣 مرینت : چیییییییی پاکشون کن😵😵😵 آلیا : دیگه همه دیدنش نگاه کن ۱۰۰۰ تا لایک خورده😎 مرینت و آدرین : میکشیمت و بعد دوباره افتادن دنبال آلیا😂

مرینت : بعد از دو ساعت دویدن هممون خسته شدیم و وایسادیم و زدیم زیر خنده😁 مرینت : آلیا دیگه بی شوخی عکسو پاک کن. آلیا : باشه بیا پاک کردم ولی فایده نداره همه دیدنش😁 آدرین : خب ما باید بریم واسه امتهان فردا آماده شیم. آلیا : باشه خوش بگذره👋👋 مرینت : بعدا خودم حسابتو میرسم آلیا😈 آلیا : یا خدا و بعد فرار کرد🤣 مرینت : خب بریم خونه ما آدرین : اوکی مرینت : آدرین بنظرت الان بابات از دستت عصبانی نیست رو دو روز هست که نرفتی خونه آدرین : بعد از خوندن درسامون میریم اونجا ببینیم چه خبره فعلا بیا بریم خونه شما مرینت : اوکی کیوتی بریم💗🙂

خب گایز می خوام کمی راجب کوامی جدید حرف بزنم همون جولی💗 جولی یک کوامی هست که شکل تک شاخ هست. قدرتش از بین عشق و محبته و برآورده کردن آرزو و خیلی هم قویه. معجزه گرش دو تا حلقه هست که از بالا نصف شدن که اگه دوتاشون رو بزاریم تو یه انگشتمون میتونیم هر آرزویی رو برآورده کنیم🤤 و اگه نمیخوایم آرزویی رو برآورده کنیم می تونیم بگیم محبت منفی بعد میتونیم محبت ها رو از بین ببریم. از محبت منفی چندین بار میشه استفاده کرد مثل لاکی چارم لیدی باگ نیست که فقط یه بار ازش استفاده کنیم. خب تو قسمتای بعدی بیشتر باهاش آشنا میشید. کامنت فراموش نشه💗 بابای👋