Burnt love3

ناظر جون چیز بدی نداره تورو خدا منتشرش کن. تستچی شخصیش نکن . کاربر گرامی لایک کن😅

داشتم با هایون حرف میزدم که گوشیم زنگ خورد رئیس جئون بود (پارت قبلی فکر کردین کیه 😂😂) (مکالمه)(علامت ا/ت+اقای جئون-) +سلام رئیس صبحتون بخیر - سلام دخترم صبح تو هم بخیر ،یه نیم ساعت دیگه نوه ام میرسه، میری فرودگاه دنبالش+حتما رئیس،فقط با کدوم پرواز اومدن و اسمشون چیه- با پرواز پاریس به سئول،اسمشم جئون جونگ کوک هس+ببخشید رئیس ،میدونم بد قولی میشه ولی میشه جای من هایون بره - نه دخترم این چه حرفیه ،اشکال نداره هایون بره ،فقط اینکه از دست من ناراحت شدی+نه رئیس ،فقط یه کار کوچیک واسم پیش اومده فوری انجامش میدم -اها، خدافظ دخترم +خداحافظ اقای جئون . با مرور اسمش حس نفرتی که بهش داشتم چند برابر میشد ولی چند درصدی توی وجودم بود که این حس نفرت رو خنثی میکرد . باورم نمیشه اون پسره مغرور و از خود راضی نوه ی یه پیر مردی به این مهربونی باشه 😐 +هایون -بله +قضیه اتیش سوزی رو برات تعریف کردم - نه +پس بگذریم -یعنیا ا/ت ادمو کنجکاو میکنی بعدشم .... اصلا هیچی +پس بگذریم ،نیم ساعت دیگه جونگ کوک با پرواز پاریس به سئول میرسه برو دنبالش ،فقط قبلش بهت بگم وقتی دیدیش عقل از سرت نپره چون اون یه ادم مغرور و از خود راضیه - چرا ، مگه میشناسیش +اره، تو دوران دبیرستان تو یه کلاس بودیم ، برو که اگه دیر کنی رئیس عصبانی میشه .

هایون رفته بود دنبال اون برج زهرمار منم داشتم کارامو انجام میدادم که هایون زنگ زد -سلام خانم کیم، اقای جئون رو کجا ببرم + به به رسمی شدی 😂 -حالا همون ا/ت بانو ،چیزی که ازت پرسیدم و جواب بده +ببرش خونه اقای جئون تا استراحت کنه - باش

از زبان کوک : بعد از اون اتیش سوزی عذاب وجدان گرفته بودم ،برای همین همه چیز رو به بابام گفتم و بابام گفت رفته مدرسه پرسیده اون دختره بر اثر اتیش سوزی مرده و به خاطر همین مدرسمو عوض میکنه ، ولی من اونو خوب میشناختم چندین بار هم مامان بهش هم خودم و هم مامانم گفته بودیم که مدرسمو عوض کنه ولی نمیکرد ،میدونم دلیلی داشته که مدرسمو عوض کرد . یه ماه بعد از این که مدرسه ام رو عوض کرد خودش تصادف کرد و مرد و من توی اون مدرسه یه دوست جدید پیدا کرده بودم که اخلاقمو کپی خودش کرده بود ،از یه پسر افسرده و مغرور به یه پسر شاد و خندون تبدیل کرده بود ،اسم دوستم تهیونگ بود . اون سال رو من با تهیونگ تو یه کلاس و مدرسه بودیم . مامانم مریض شد و به خاطر همین رفتیم فرانسه و اونجا شروع کردم تو یه مدرسه جدید درس خوندن . ۴ سال اونجا بودم و امروز اومدم کره و مامانم هم فرانسه موند . پدر بزرگم یکی از کارمنداش رو فرستاده بود دنبالم . اون دختره به یکی زنگ زد که اسمش کیم ا/ت بود چند باری هم از پدر بزرگم شنیده بودم اسمشو ،پدر بزرگم میگه تو شرکت خیلی کمکش کرده و نصف موفقیت های شرکت فقط به خاطر اون هست . یعنی امکان داره این کیم ا/ت همون ...... نه بابا اینکه غیر ممکنه کدوم مرده ای زنده شده که این دومیش باشه . بابا بزرگم همین روزا میخواد شرکت رو به من واگذار کنه ولی خب من فقط ۲۳ سالم هس ولی به هرحال نمیتونم بهش بگم نه و هنوز خیلی جوونم 😅فعلا فقط من از این ماجرا خبر دارم . ادامه نتیجس