9 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♡soyun♡ انتشار: 3 سال پیش 1,958 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
از زبون کوک
از خاب بیدار شدم دیدم سه تاییمون خابمون برده بلند شدم و رفتم تو اشپزخونه یچیزی درست کنم £کوک *اینجام عشقم با قیافه خابالودش که خیلیی کیوت بود اومد تو اشپزخونه £چکار میکنی؟؟ *دارم صبحونه اماده میکنم تو هم برو ی دوش بگیر یکم سره حال شی لباساتم تو چمدون تو اتاق هیونگه عوض کن بیا £باشه
از زبون ا.ت
هنوز تو شک دیروز بودم رفتم ی دوش گرفتم و لباسمو پوشیدم یکم حالم بد بود مث سر گیجه و حالت تهوع که رفتم پایین
استایل ا.ت
*به به صبحونه با این دیدن این تیپ خیلیی میچسبه ^موافقم اما خجالت بکش جلو برادرش انقد چیز نباش 🤣🤣🤣 *عه هیونگ بیدار شدی؟ ^بله بیدار شدم *😂😂خیلی خب بریم صبحونه بخوریم همینکه چشم به پنیر افتاد فقط تا تونستم رفتم سمت دستشویی و گلاب به روتون بالا اوردم *ا.تتتت ع.ز.ی.ز.م حالتتت خوبههه دست و صورتمو شستم و اومدم بیرون £ا..اره چیزه خوبم یکم حالم بد شد فقط ^عیب نداره طبیعیه شاید بخاطر پنیره باشه اینو که گف ی عق کوچیک زدم ^باشه باشه £اهم ... من خوبم *مطمئنی خوبی میخای بریم دکتر؟؟ £نه...نه خوبم بریم ی چیزی بخوریم دارم ضعف میرم *باشه
رفتیمو من ی چی دیگه خوردمو رفتیم تو پذیرایی
^خب بچه ها من باید برم سره کار عصری میبینمتون £موفق باشی اوپا *منم برم زنگ مرخصی بگیرم £نههه چرا میخای اینکارو کنی؟؟ *میخام پیشت باشم £نه ع.ش.ق.م نگران نباش من حالم خوبه *اما £اما نداریم دیگه اگر قرار بر این باشه تو باید هر روز مرخصی بگیری برو دیگهه منم استراحت میکنم درم رو هیچکس باز نمیکنم برو *باشه ع.ش.ق.م پس هیونگ وایسا منم برم اما شم بیام ^اوک بزور التماس من رفتن منم یکم تلویزیون دیدم بعد بلند شدم رفتم تو اشپزخونه خیلیییی گشنم بود که دیدم دارن در میزنن اهمیتی ندادم چون اگر کوک یا جیمین بودن کلید داشتن من چون میترسیدم دیگه در و باز نکردم دیدم هی زنگ میزنه £ای بابا برو دیگه شاید کسی خونه نیس هووووف منم به کارم ادامه دادم به خوردن که دیدم داره عین طلبکارا محکم در میزنه
که زنگ زدم به جیمین مکالمشون
^الو ا.ت چیزی شده ؟ £الو هیونگ یکی اومده دم در خونه هی زنگ میزنه هر دفعه هم محکم تر میزنه من میترسم ^باشه باشه نترس منو کوک الان میایم £باشه از زبون کوک سریع رفتیم سمت خونه هیونگ ی خانمی دم در خونه جیمین بود *هیونگ اون کیه؟؟ ^واااای عممه *وای چکار کنیم؟؟ ^ حالا فعلا بیا بریم
^عااااا عمه تو اینجا چکار میکنی خوبی؟ (علامت عمه $)
$سلام پسر خوش تیپم بیرون بودی؟؟ ^اره سره کار بودم *سلام $سلام معرفی نمیکنی پسرم؟؟ ^امممم چرا ایشون کوکه دوستم $اها خوشبختم *همچنین $خب دعوتم نمیکنی داخل؟؟ ^امممم چیزه چرا بیاید تو
هیونگ درو باز کرد و رفتیم تو £عااا اومدید؟ $اوه این خانم کین جیمین تو خونت؟؟ ^امممم چیزه ..... راستش عمه با شنیدن اسم عمه ا.ت چشاش چهار تا شد £عمههه $نه عزیزم من یجورایی مامانش میشم خب داشتی میگفتی این خانم کین؟؟ £من خواهر جیمینم $نه عزیزم خواهر جیمین مرده ^عمه بس کن من فهمیدم حرفاتون دروغ بوده $اممممم ^امممم نداره عمه واقعا چطور تونستید بهمدروغ بگیددد هاااا *ا.ت بیا بریم $دقیقااا اونم نه مارو تنها بزارید کلا از خونه پسرم برید بیرون چون نمیخام این دختر تو خونه پسرم باشه £کوک من هیچ جا نمیرم میخام خونه اوپام بمونم $تو غلط کردی یهو به سمت ا.ت حمله ور شد و اونو حل داد *ا.تتتت ^چیکااار میکنیییی ا.ت حالت خوبهههه £ا...اره خو..خوبم *مطمئنی خوبی چیزیت نشد؟؟ £نه نه خو...خوبم ^تو چکار میکنیییی اون دختر باردارهههه میفهمیییییی
$به من چه اون نباید اینجا باشهههههه ^اینجا خونه منه و اونم خواهر منه هیچ جا هم نمیرهههه *ا.ت بیا بریم ما اشپزخونه منو ا.ت رفتیم تو اشپزخونه *ع.ش.ق.م مطمئن باشم حالت خوبه؟ £اره ع.ز.ی.زم نمیدونم چرا همه با من مشکل دارن😔 *منکه ندارم £تو که ع.ش.ق.ی *راستی صبح مامانم زنگ زد کلییی خوشحال شد قراره اخر هفته بیاد سئول £جدییییی
بعد چند دقیقه صدای داد جیمین خونرو گرفته بود بدو بدو رفتیم سمتشون $همین که گفتم یا اون دختر از تو فاصله میگیره یا باید پسر بزاد تا شااااید بتونه پیش تو بمونه ^گمشوووو از خونه من بیرون تو کسی نیستی که برای من و خواهرم تعیین تکلیف میکنی £کوک بیا بریم خونمون ^شما هیچ جا نمیرید £اما اوپا ^اوپا موپا نداریم همین که گفتم هر کس با تو مشکل داره در اینجاس میتونه بزاره بره $حیف اون سالایی که برای تو زحمت کشیدم این همه بزرگت کردم که اینجوری تو روم وایسییییی
^میگم توونمیفهمی یا چیییی اون خواهر منه میفهمیییی چی میگیییییی یه دفعه گوشی کوک زنگ خورد *الو سلام مامان ×سلام پسرم خوبی؟؟ *اره مامان خوبم تو چطوری؟ ×من خوبم اومدم سئول ادرس خونتونو بفرس *امروووز تو که گفتی اخر هفته ×دیگه طاقت نیاوردم *امممم ما الان خونه هیونگیم الان میام دنبالت ×باشه *ا.ت ع.ز.ی.ز.م برو وسایلت رو بیار بریم خونه مامانم اومده ^چرا نمیگی بیاد اینجا الان این وقت روز میخاین برین برو مامانتو بیار اینجا شام اینجا میخوریم دور هم بعد شب برید *باشه پس من میرم دنبالش $از لج من گفتی بمونن دیگه درسته؟ ^میگم حالت خوبه تو یا مث ادم اینجا مث ی مهمان میشینی یا برو بیرون $بیا بشکنه این دس که نمک نداره اینو گف و رف داخل مث پروها نشست تابلو بود ی نقشه هایی داره
نیم ساعت بعد در و زدن حتما کوک بود در و باز کردم که مامان کوک پرید بغلم ×ع.ز.ی.ز دلمممم $سلااام خوب هستیددد ×مرسییی پسرم معرفی نمیکنی؟؟ *اممم ایشون.... $من عمه ا.ت هستم چشام چار تا شددد چییی این چرا اینجوری رفتار میکنه $بفرمایید تو ا.ت دخترم تو هم بارداری سره پا واینسا منو جیمین و کوک هنگ کرده بودیمو فقط نگاش میکردیم که رفتیم تو و نشستیم ×وااای وقتی فهمیدم دارم نوه دار میشم خیلیییی خوشحال شدم باورم نمیشه $وااای منم تا فهمیدم خودمو رسوندم ^اممم عمه حالت خوبه؟؟ $اره خوبم پسرم چرا بد باشم £ من میرم یکم بخابم سرم بدجور درد میکنه *باشه ع.ش.ق.م تو برو $عهههه نمیشه دخترم مادر شوهرت تازه اومده سریع میخای برییی زشته ع.ز.ی.م بشین ^اهمممم عمه اون بارداره برو خواهر خوشکلم برو تو اتاق من بخاب همین که بلند شدم سرم گیج رف و افتادم برا چند ثانیه احساس بی حسی رو همه جای بدنم حس میکردم فقط صدا میشنیدم صدای کوک جیمین اما نمیدونستم چی میگن *ا.ت ا.ت ^صب کن براش اب قند بیارم حتما فشارش افتاده بعد از یکم طقلا کردن تونستم چشامو باز کنم و به خودم بیام £خو...خو...خوبم اخخخخخ *چی شدددد
£ه...هیچ یکم سرم گیج رف همین ^بیا ا.ت این اب و بخور یکم اب قند خوردم تازه حالم سره جاش اومد £من وا....واقعا سرم درد میکنه *میخای بریم دکتر £نه نه یکم بخابم خوب میشم *باشه بزار کمکت کنم تا اتاق ببرمت کوک کمکم کرد و تا اتاق منو برد *ع.ش.ق.م منو هیونگ میریم تا جایی کار داریم مشکلی نداری تو؟؟ £نه... مامانت هس نگران نیستم *باشه ع.ش.ق.م استراحت کن نفهمیدم کی خابم برد فقط وقتی چشامو باز کردم و ساعت و نگا کردم ۷ شب بود بلند شدم برم ی ابی بخورم گفتم شاید کوک و اوپا اومده باشن که ی صداهایی شنیدم $این دختر نحصه نحص باعث شد پدر مادرش بمیرن الانم دست از سره جیمینم بر نمیداره میخاد اینم بکشه من نمیدونم تو چطور اجازه دادی پسرت با ی دختر بی خانواده ازدواج کنه ×والا چی بگم هر چی گفتم پسر این دختر به درد تو نمیخوره نشد الانم میخام ی کاری کنم خودشو بچش از پسرم دور شن
ادامش نتیجهههه لایک و کامنت فراموش نشههه حمایتاتون خیلییی کم شده هاااا حواسم هس😉🥰🥰🥰🥰
9 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
72 لایک
دوباره دارم میخونمش🙂بعضی از پارتارو لایک نکرده بودم که دارم لایکشون موکونم
🥺🥺💜💜
عالیه ❤
برای بار ۶۰ دارم میخونم ولی یک سوال عمه ی ات و جیمین چرا گفت که باید ات بچش پسر باشه
چون خانواده این که مسر دوستن بخاطر همین گف اگر بجش پسر نباشه حق نداره میش جیمین بمونه
پس واسه همین ا،ت رو قبول نکردند
اره
لاولی عالی بود^_^
🥺😍😍😍😍😍
عررررررر عالی پارت بعددددد
چشمممم
خیلی قشنگ بود پارت بعد لطفا🤍💜🖤
خواهشا مار کوک رو ادم بدی نکن😐🥲
همین الان پارت بعدو گذاشتم تا منتشر شه
سعی میکنم اینکارو انجام بدم عزیزم 💜💜💜
هـق مـنو یـادتـه؟
داسـتانـتـو گـم کـرده بـودم😕
🥺😍😍😍
💜🥺
عررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر چرا انقدرررر داستانت قشنگههههه😍سریع پارت بعدو بزاررررر خواهشاااا😭😭💔دلم برا ا/ت میسوزهه😭💔
چشم امروز یکم نتم ضعیفه ولی الان سعی میکنم بزارم😍😍
مرسیییی😍❤❤❤