
داستان جدییید ،،، ژانر : سلطنتی ، تخیلی

داستان جدیدم ،،، ژانر : تخیلی ، سلطنتی { دلیل اینکه اسم داستان اندورفینِ ، اندورفین یه هورمون تو مغزه که مسکن طبیعی بدنه ، باعث فراموش کردن درد میشه و کمبود اون باعث بد خوابی ، استرس و بی حوصلگی میشه } درست مثل حس کسی که کناره اونه ...

[ وانیل ] : نقش اصلی داستان ، جسارتی باور نکردنی ، ساکت و کم حرف ، دوست داشتنی ( عکس بالا 👆 ، شما بچه کوچیک تصورش کنید ، چشماش هم خاکستری تصور کنید )

[ تهیونگ ] : پدر خونده وانیل ، جذاب ، خوش قلب ، جدی ، سن : ۲۵ ، شغل : رئیس شرکت داروسازی

[ وِنو ] : دختر شوگا ، خواهر وِنوس ، بی اعصاب ، خوش خنده ، باحال

[ وِنوس ] : خواهر وِنو ، دختر شوگا ، لوس ، کیوت ، چِلوندنی ( اهم اهم 😐 توضیحی درباره معنی این کلمه بدم 😐 یعنی همون آدمای کیوت و شیرینی که دلت می خواد بگیری بِچلونی 😐 )( یه نکته دیگه ، شخصیت ونوس درست برعکس آبجیش وِنو عه و این باعث میشه که اینا رفیق فاب همدیگه باشن 👌 )

[ شوگا ] : بابای ونوس و وِنو ، خفن ، دخترکش 😂 ، دارای صبر عیوب 😂 ، تنبل ، سن : ۲۶ ، شغل : نجوم شناس

[ آرونا ] : حرف زدن باهاش حال میده ، دختر جین ، خجالتی

[ جین ] : بابای آرونا ، جنتلمن ، با آشپزی عالی ، شوخ طبع ، سن : ۲۶ ، شغل : جراح پلاستیک

[ آلیس ] : پایه هر کاری ، دختر جیمین ، به ظاهرش خیلی اهمیت میده ، حاضر جواب

[ جیمین ] : بابای آلیس ، مثل دخترش باحال و پایه ( پدر و ببین دخترو بگیر 😂 ) ، جذاااااب ، سن : ۲۵ ، شغل : دکتر قلب و عروق

[ کوک ] : عمو کوچیکه ، مشاره دهنده و روانشناس خانواده 😂👌 ، سن : ۲۴ ، شغل : متخصص داخلی

[ ماندانا ] : اهم اهم معرفی میکنم بانو ماندانا ، محترم ، متشخص ، ( یه نکته که ماندانا اِلف عه ) ، دلسوز ، سن : ۵۱ ، شغل : صاحب ۴ تا بیمارستان ( و اینو بگم که همه میدونن اون اِلفه و تو کف اَن 😐 )

[ آلبوس دامبلدور ] : و هم اکنون آلبوس دامبلدووووور 😂😂 پدربزرگ خانواده و همسر ماندانا ، بیخیال ، ریلکس و خیلی موود 😂 ، سن : ۵۲ ، شغل : متخصص علوم روانشناسی و علوم جادوگری ( بلههه بابابزرگ مون دانشمندههه 😂😂 )

خب ، شوگا و جین و جیمین و تهیونگ و کوک باهم برادرن ، زن هاشون رو مثلا مینویسم ( مامان وِنو ) چون نقش فرعی ان ، همشون هوششون رو از باباشون به ارث بردن ، داستان از موقعی که تهیونگ وانیل رو میبینه شروع میشه ، داستان عاشقانه نیست ، درباره ی خانواده دامبلدوره و ماجرا های وانیل ، و من رفته رفته تو داستان بهتون اطلاعات میدم .

نکته : ( همه دخترا باهم هم سن هستن و تو ماه های مختلف به دنیا اومدن 😐 میدونم عجیبه 😐 ) چالش داریم برو نتیجه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مرسی 💕
عالی 😍😍