نمایش عشقی که به حقیقت پیوست 1

ببخشید دیر گذاشتم ووقعا متاسفم

از زبون ا/ت:داشتیم با ا/د توی حیاط دانشگاه راه میرفتیم که من گفتم ا/ت:ا/د ا/د:هومم ا/ت:نظزت چیه که برم ت.ت.و بزنم؟؟ ا/د:کجااا؟ ا/ت:امممم مثلا رو دستم یا همچین چیزی ا/د:طرح داری ا/ت:نه ولی پیدا میکنم راستی تو کسی رو نمیشناسی مطمئن باشه برم پیشش ا/د:چرا میشناسم اون پسر خاله ام بود یبار بات گفتم د‌.و.س.ش دارم اون تتو کاره خیلم کارش خوبه ا/ت:اسمش چیه؟ ا/د:جیمین پارک جیمین ا/ت:پارک جیمین؟؟!! اسمشو قبلا شنیده بودم میگن تتو کاره خیلی ماهریه ا/د:اوهوم هست. امم نظرت چیه همین امروز‌عصر بری پیشش‌ ها؟ ا/ت:بد نیست حتما میرم

بازم از زبون ا/ت: کلاسامون تموم شد اومدم خونه رو تختم ولو شدم ساعت سه ظهر بود که یادم افتاد ساعت شیش عصر باید برم پیش جیمین که بلند شدم رفتم حموم به پوستم رسیدم که ساعت چهارو نیم شد و بدو بدو رفتم بیرون انقد گشتم ساعت پنج فهمیدم یه فروشگاه لباس این دور و ور هست که یهو بارون شروع‌کرد منم بدو بدو تا فروشگاه رفتم رسیدم اونجا خیس خیس بودم که.... برید اسلاید بعد بقیه

یه خانومی یه چتر گرفت رو سرم ممنم ازش تشکر‌کردم و رفت رفتم تو فروشگاه کلی لباسای خفن داشت (تیپ ا/ت هودی و ایناست یعنی لش و اسپرت) یه چند دس لباس رو پرو کردم اما یکیش‌خیلی خفن بود پس همونو بزداشتم لباسای خودمو توی کیسه گزاشتن واسم و رفتم ساعت پنج و چهل و پنج دقیقه بود که رسیدم اونجا پنج دیقه بعد رفتم تو (اون پنج دقیقه جلوی در وایستاده بود که خیلی ‌‌زود نرفته باشه) رفتم بالا در زدم که یک پسر جذاب درو باز کرد که تیشرت یا بلوز یا هودی یا هر چیز دیگه ای نداشت و فقط یه شلوار داشت که جیمین: خوردیم تموم شد؟؟؟؟!!!! بیا تو ا/ت:ببخشید بیا اینجا اینجا بخواب چی میخوای و کجا ؟ اممم نمیدونم یه طرح خوشگل‌خودت انتخاب کن و بزن یه جایی که به نظرت اون طرح خوشگل‌میشه جیمین:اوک ا/ت:تنکس

جیمین:این خوبه؟ ا/ت:امم اره عالیه (بچه ها فعلا عکس ندارم هروقت پیدا کردم براتون یه تست میسازم و میزارم) جیمین:میزنمش کنار پات خوبه؟ا/ت:اره جیمین:امم ا/ت؟ ا/ت:جانم؟ جیمین:ا/د گفت بیای اینجا؟ ا/ت:اره جیمین:درمورد من چی بهت‌ گفته؟ گفته منم عاشقشم ؟؟؟ ا/ت:اره چطور مگه شما دوتا ع.ا.ش.ق هم نیستین؟؟ جیمین:اونو نمیدونم چشمش دنباله پولمه یا خودم ولی من ازش متنفرمم و از تو یه درخواستی دارم

ا/ت:چه درخواستی آیییی از بون جیمین: ا/ت ازم پرسید چه درخواستی بلند گفت آیییی و دست منو گرفت که قلبم تند تند شروع کرد به زدن و با صدای بلند اب دهنمو قورت دادم که ا/ت:متوجه شد و دستشو کشید €______برید نتیجه______€ حرف دارم