آنچه گذشت : منو دم در خونه پیاده کرد ، ازش خداحافظی کردم و اروم اومدم توی خونه تا کسی بیدار نشه .
ادامه :اروم رفتم توی اتاقم ، لباسمو عوض کردم (لباس ات ) و روی تخت دراز کشیدم ، گوشیمو دستم گرفتم و یکمی توی گوشی چرخیدم ، رفتم توی لیست مخاطب ها و دیدم که شماره اون پسر خرگوشه رو سیو نکردم . میخواستم شمارشو سیو کنم که یادم اومد اسمشو نپرسیدم . _ ول کن فردا بهش زنگ میزنم . گوشی رو گذاشتم روی میز و چشمامو بستم ، صدای بوق ارومی شنیدم چشمامو باز کردم ، گوشیمو برداشتم و شوکه شدم 😲.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
32 لایک
واییییییییییی عالی برا هر کدوم کامنت میزارم😁😁
داستانت واقعا فوق العاده است خیلی خیلی دوسش دارم لطفا پارت بعدی رو هم سریع بزار لطفا 🙏🙏💜💜💜💜💜
ممنون نظر لطفته 🥰 🍇. شاید امشب گذاشتم . 🫐 🥛
اگه بزاری که عالی میشه 😆💜