
سلام اینم این پارت 💖 دیگه دیر شد چون من درس دارمو لایک و کامنت هاتون هم واقعا کمه💔
محل قرار ....... ❤️: سلام بچه ها چه خبر😉 🖤: چه خبر نینو دلم برات تنگ شده بود رفیق 🐢: چه خبر داداش خیلی وقته نیستی🤛🤜 🧡💜: سلام به همه 😁 🦊💎💛🐝💙🐢🐍👑: سلام بچه ها ( یه مرور کنیم .. 🦊: آلیا 💎: کریس 🐢: نینو 💛: زویی 🐝: کلویی 🐍: لوکا 💙: عالیس 👑:فیلیکس ) ( نینو عاشق آلیا لوکا عاشق کلویی کریس عاشق زویی فیلیکس عاشق عالیس) ادامه.........
❤️: بچه ها من باید یه چیز مهم بهتون بگم قول میدیدکه وفادار باشید 🦊: مرینت رسمی نشو بگو بینیم چیشده؟ مگه به ما اعتماد نداری ؟ ❤️: آره باشه باشه خب ببینید من نگهبان معجزه آسا هستم و چند روز تا بیدار شدن اژدهای سیاه نمونده و ...... ( همه ی ماجرا رو میگه) ❤️: و من بانوی عشق همون کسی که تو وبلاگشو زدی هستم آلیا و ماریتا بانوی خفته هست و آدرین هم کت نوار و آدریا هم باربیکو هست 🦊👑💙🐍🐢🐝💛💎:😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮 🦊: واق..ع..ا ❤️: آره باور نمیکنید ؟ تیکی بیا بیرون 🐞: سلام😁
👑: یا حسین الان سکته رو میزنم 😳💙: خ.ب حالا این موشه کوچولوی پرنده چیکار میکنه ؟ 🐞: سلام عالیس من کوامی مرینتم و قدرتاشو بهش میدم 😁 💙: آخی چقدر تو نازی ( تیکیو میگیره تو دستش) 💙: وایی فیلیکس اینو نگا 👑: وایی موش نیارش جلو کمکککککککککک 🖤: مرد گنده تو چه جوری آخه میخوای قهرمان باشی؟ ... پلگ بیا بیرون 🐾: بله آدرین 🤨🖤: برو حبه قندتو نجات بده تا نفله نشده 🐾: تیکیییی 👑: وایییی یه موش سیاه چشم سبز پروازم میکنه 😬 🐾: هی پسر جون چقدر تو ترسویی 👑: نیا جلو نیا ❤️: بسه دیگه . خب آلیا سزار این معجزه گر روباهه که بهت قدرت سراب و ساخت چیزهای خیالی رو میده باید ازش خوب استفاده کنی 🦊: با.ب.اشه ( و به همه میده. دیگه خودتو قدرتاشونو میدونید ) دوروز دیگه جنگ شروع میشه باید آماده باشید
فردا ........ همه توی عمارت مرینت اینا جمع هستن 💙💛🐝💎🐢🐍👑🦊: خب حالا باید چیکار کنیم تا فردا ما که نمیدونیم هنوز چه جوری لز قدرتامون استفاده کنیم 🤷🏻♀️ ❤️: حق با شماست و وقت کمه امروز میریم به برج ایفل تا کمی تمرین کنیم ( دیروز همشون با کوامی ها شون آشنا شدن و کلمه ی تبدیل و قدرت هاشون هم میدونن) ❤️: تیکی خال ها روشن 🖤: پلگ کلوز اوت 🧡: پالگو بیا آماده ی ساختن بشیم 💜: فنی بیا جوانه بزنیم 🦊: تیریکس بیا حمله ور بشیم 🐢: ویز لاک پدیدار 🐍: ساس پوست مار منو آماده کن 🐝: زنبور ملکه آماده 💛: کارمل بیا آتش به پا کنیم ( نیروی زویی آتش هست ) 💎: کلبرت بیا ناپیدا شیم ( قدرت کریس نامرئی شدنه) 👑: مارکو بیا همرو به سُلته بگیریم ( قدرت فیلیکس اینکه که تو چشم هرکی نگاه کنه به فرمان خودش درمیاد )💙: تیکشا بیا همه جارو به یخ بکشیم ( قدرت عالیس یخ هست)
........ برج ایفل ........ ❤️: اول از همه شروع به پریدن کنید از طبقات بپرید و دوبار بالا و پایین برین و بیاین این ماکارون هارو هم بگیرید اینا برای موقعیت های خاص هستن و قدرت های خاصی بهتون میدن که با اینا هم تمرین میکنیم 🐝💛💎🦊🐍🐢👑: باشه
❤️:بعد از کلی تمرین به خونه رفتیم فکر کنم دیگه آماده شدن افتادیم هر کدوم یه وریو فقط خوابمون برد 😴😴
آخی خسته شدن 😂 فردا صبح .......😎هووووو روز نهایی
پارت بعد با ۱۵ لایک 💫💫 برو بعدی مهمه.
دیگه داریم به آخراش نزدیک میشیم دیگه من خیلی میخواستم ادامه بدم و خیلی هم ناراحتم که کم کم تموم میشه ولی خب دیگه امیدوارم خوشتون اومده باشه☺
خدافظ🦋🦋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وایی خیلی قشنگ مینویسی ،
داستان تو اولین داستانی بود که تو تستی خوندم محشرههه . فقط پارت ۸ رو کی انتشار میکنی ؟؟
وای چرا پارت بعد داستانتو نمیزاری😔
سلام یک خبری میدادی کلی منتظر بقیه پارتاتم
سلام به همه پارت 9 را در این پروفایل جدیدم گذاشتم و منتشر شده برید بخونید
سلام اکانت جدید زدم با این که الان پیام میدم دنبالم کنید عکس پروفایلم هم همین قبلیه
تورو خدا بعدی رو بزار لطفا
الان گوشیم شارژ نداره بعدا ادامشو میذارم
قهوه ای رنگ داره چیزی در وجودش داره که از شرارت نهفته شده و اصلا براش هیچی مهم نیست ولی آدرین قلب یک انسان رو داره و آدرین از این موضوع خبر نداره (۴)
چیزی پیدا کردم که فکر کنم تو ناراحت میشی ولی باید بدونی! ❤️: اون چیه ؟ فی: مطمعنم که تو اون نامه ی استاد فو یعنی پدرمو خوندی و متوجه شدی کسی که عاشقته کیه و کسی که ممکنه بهت آسیب بزنه هم کیه ؟ درسته ❤️: آ.ره فی: ببین سالیان پیش پسر عموی پدرم که اون الماس رو میدوزده و اون همون اژدهاییه که قراره (۲)
فی: سلام مرینت 😊 ❤️: سلام فی ببینم اینجا کجاست؟ فی: دنبالم بیا ❤️: وایی چقدر کتاب اینجا هست 😮 . فی دستاشو بالا برد که یه کتاب افتاد تو دستش فی: مرینت ببین در این کتاب نوشته شده که اژدهای سیاه در غروب بیدار میشه و اولین جایی که میاد در کشور ایتالیا هست یعنی کشور شما! ❤️: چ.یی فی: اما مرینت من (۱)