سلام ؛ببخشید نبودم (هرچند داستانم دنبال کننده نداره🙄
(بوی خون داشت حالمو به هم میزد ، دستام و چشمم بسته بود در واقع هیچ کاری نمی تونستم بکنم ؛ نمی تونستم خنده های عصبیمو کنترل کنم من واقعا مبارز بودم؟ خنده دار بود نه؟منی که هیچ کس جلو دارم نبود حالا کجا بودم؟ زیر شکنجه؟یه جا پر کثافت؟باید چیکار میکردم؟مقاومت ؟ تسلیم شدن ؟ )انگار یه چیزی تو قلبم فشرده شد و بازم یادم اومد تولدش رو امروز بود من هیچ کاری نمیتونستم بکنم اونا بهم کلک زدن منی که کوچک ترین قانونی رو زیر پا نذاشته بودم حالا آدم کشتن برام مثل بازی کردن بود ، من بخاطر اون مافیا شده بودم نباید خودمو سرزنش میکردم من هرکاری که میتونستم برای رادمان کرده بودم نه؟
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
سلام 😔💔خودمم، ایمیلم خراب شده این اکانتم باز نمیشه 💔با این اکانتم دنبالم کنید
خیلی عالی بود
سلام
چون تستچی باهام لج کرده اینجا میگم
من پارت 5 اتماتیک (اتوماتیک) رو 3 روز پیش گذاشتم ولی هنوز توی برسیه
اگر کسی ناظره بره تائید کنه
متاسفم من میخواستم پارت 6 و7هم بزارم ولی تا پارت 5 منتشر نشه نمی تونم💔
حیف من ناظر نیستم
فالویی فالوم کن
فالویی💜🍫
خواهش میکنم پارت بعدددددددد