🖤 My black heart🖤 p1🖤

(علامت ایسول _ ) از زبان ایسول : با چو کوان رفتیم پیش فرمانده🔫تق...تق فرمانده: بفرمایید☺️ رفتیم داخل و تعظیم کوچولویی کردیم🌹_ سلام فرمانده گفته بودید من و چوکوان بیایم...امری داشتین؟!🙂🙄 فرمانده: آره میخواستم برید تو کار یه چند تا پلیس که برامون شاخ شدن😑به سوک یون آسیب رسوندن و الان سورا پیششه💔💔من کارت کاراگاه تو و چوکوان و سورا و سوک یون و حاظر کردمما برای سوک یون پرستار شخصی گرفتیم شما سه تا وارد عمل بشید تا وقتی که سوک یون هم بهتون بپیونده🔫😎فایتینگ✊🏻 چوکوان: رئیس جسارتا میشه من نرم؟!🤨 فرمانده: چرا؟؟ چوکوان: هیچی ببخشید مشکلی نیست🙂 فرمانده: ایسول به سورا هم خبر بده💠دو ساعت دیگه یه ماشین میاد تا ببرتون پاسگاه🍃 _ چشم قربان😄 (لباس ایسول برای رفتن به پاسگاه👆🏻👆🏻👆🏻)

.......... این چیز خاصی نی😂فقط خواستم این عکسو بذارم ببینید💠برید اسلاید بعدی ادامه داستان

(لباس چوکوان👆🏻) از زبان ایسول : حاظر شدیم و رفتیم پاسگاه🦄تو راه بودیم که سورا: ایسول اونی اول من میرم داخل پاسگاه♥️ _ مگه مسخوان بخورنمون عشقم؟! با هم میریم دیگه😉 چوکوان : نگران نباش سورا اتفاقی نمی افته😊 سورا : میدونی🙄...با اون اتفاقی که برای سوک یون افتاد چشمم ترسیده دیگه😔 _ چشم خانومه مغز😂 سورا : عه اونییی😂 چوکوان :😂😂 رسیدیم و رفتیم داخل🦄چهار تا پسر جوون جلومون ایستادن و تعظیم کردن😳ما هم در برایر تعظیم اونا تعظیم کوچولویی کردیم🍃

پسره : شما چهار نفر نبودین؟!🤨چرا سه نفرین _ خیلی شرمنده ولی ولی سوک یون ‌‌شی حالش خوب نبود که نتونست بیاد خدمتتون☺️ پسره : مشکلی نیست🌹من جانگ هوسوک هستم ملقب به جیهوپ پسره : من کیم تهیونگ هستم ملقب به وی💎 پسره : من کیم نامجون هستم ملقب به آرم ام هستم پسره : من جئون جانگ کوک هستم ملقب به کوک☺️ _ خوشبختیم♥️من ایسول هستم چوکوان : من هم چوکوان هستم🎈سورا : منم سورا هستم (لباس سورا برای پاسگاه👆🏻👆🏻)

پیام بازرگانی😹😂😹😂😹😂برید اسلاید بعد ادامه داستان

از زبان ایسول : پست سر اون پسره وی رفتیم داخل یه اتاقی😒 وی : کاراگاه لی این کارت ها رو بندازید دور گردنتون🌹یه نگاهی به لباس هامون انداخت و گفت وی : آآآآم خواهشا از فردا لباس های مناسب بپوشید😁 خجالت کشیدم😂 _ بله چشم...فقط کاراگاه کیم ما از امروز باید فعالیت کنیم؟ وی : خب...

بچه ها برید نتیجه برا چالش♥️فالو=فالو♥️راستی روز مادر مبارک باشه♥️خوبه حالا ما مادر نیستیم😂😂

نتیجهـ🍃