🖤My black heart 🖤p2🖤

از زبان ایسول : وی : خب اگه میتونید خوبه👍🏻اوه آماده این میتونید امروز کاررهاتون رو شروع کنید _ چشم😒 وی: اسمتون روی میز ها هست✊🏻هر کی بره رو میز خودش _چشم😬🤕 سورا : بریم اونی بیخیال شو🙂 _باوش بریم از زبان سورا : داشتم اطلاعاتم رو تو کامپیوتر ثبت میکردم که هی ارور میداد😐چرا آخه؟! _وژدان...به نظرت از اون پسره آر ام کمک بگیرم؟ وژدان : چه بدونم نم نم؟!😐😑 _ چته وژدان؟!😳 وژدان : خودت چته ته ته😑من چیزیم نیست نیست نیست _بزنم له ش کنم😑منظورم اینه چرا اکو داری؟! وژدان : ب تو چه چه چه؟!😐 _خدایا🤬اصن بیخیال😒 خب به نظرم کمک بگیرم بهتره _اهم...اوهوم کاراگاه کیم؟! آر ام : اگه با تهیونگی رفته پیش رئیس☺️ _ نه با شما کار دارم آر ام : بله؟!☺️🤨 _ ببینید من هر کار میکنم اطلاعات رو وارد کنم همش ارور میده آر ام : خب نگاه کن👀 دست من رو موس بود که دستشو گذاشت رو دستم😳تپش قلبم رفت بالا😬 آر ام : اول باید... بقیه حرفاش رو نفهمیدم چون خیره شده بودم به چهره اش👁️👁️

از زبان ایسول : وی : خب اگه میتونید خوبه👍🏻اوه آماده این میتونید امروز کاررهاتون رو شروع کنید _ چشم😒 وی: اسمتون روی میز ها هست✊🏻هر کی بره رو میز خودش _چشم😬🤕 سورا : بریم اونی بیخیال شو🙂 _باوش بریم از زبان سورا : داشتم اطلاعاتم رو تو کامپیوتر ثبت میکردم که هی ارور میداد😐چرا آخه؟! _وژدان...به نظرت از اون پسره آر ام کمک بگیرم؟ وژدان : چه بدونم نم نم؟!😐😑 _ چته وژدان؟!😳 وژدان : خودت چته ته ته😑من چیزیم نیست نیست نیست _بزنم له ش کنم😑منظورم اینه چرا اکو داری؟! وژدان : ب تو چه چه چه؟!😐 _خدایا🤬اصن بیخیال😒 خب به نظرم کمک بگیرم بهتره _اهم...اوهوم کاراگاه کیم؟! آر ام : اگه با تهیونگی رفته پیش رئیس☺️ _ نه با شما کار دارم آر ام : بله؟!☺️🤨 _ ببینید من هر کار میکنم اطلاعات رو وارد کنم همش ارور میده آر ام : خب نگاه کن👀 دست من رو موس بود که دستشو گذاشت رو دستم😳تپش قلبم رفت بالا😬 آر ام : اول باید... بقیه حرفاش رو نفهمیدم چون خیره شده بودم به چهره اش👁️👁️

وقتی فهمید دارم نگاهش میکنم نگاهش رو از کامپیوتر گرفت و داد به چشم های من😳😳الان چشم تو چشم شدیم و فقط دو میلی متر فاصله داریم😳دستش هم گذاشته رو دستم😳الان سکته میکنم از زبان ایسول : نگاهم ناخواسته افتاد به سورا دیدم تو صورت اون پسره آر ام عه😬😬از قیافه اش معلومه الان یه سکته ریز (به قول نوری😹) میزنه...نجاتش میدم😎😂 _ کاراگاه پارک؟! سورا : ب..له؟! بله؟!😳از زیر دست پسره فرار کرد اومد پیشم _ چیکار میکنی؟😐 سورا : مرسی نجاتم دادی♥️♥️داشتم سکته میکردم _ کاری داشتی خب به من و چوکوان بگو😂♥️ سورا : باشه _ حالا موفق شدین اطلاعاتت رو وارد کنید؟! سورا : آره موفق شدم😆 _شدی یا شدین؟!😐 سورا : حالا شدیم😑ایش _😹برو

وی : کاراگاه لی؟! _ بله؟! وی: آماده گی دارید که به یه ماموریت جدید بریم؟! _بله😊ولی بریم؟! شما هم میاید؟ وی : بله دستور رئیس بود😁 _ باشه وی: ولی باید ماسک و اینا بزنید _ چشم (استایل ایسول برای ماموریت👆🏻) حاضر شدم و با اون پسره وی رفتیم نمیدونم کجا😹ون ترمز کرد وی: پیاده شو رسیدیم _ چشم👍🏻 یه کلت داد دستم🔫 وی : بلدی باهاش کار کنی؟! تو دلم گفتم نع فقط تو و عمه ات بلدین😑😑 _ بله بلدم وی: خوبه بریم☺️

از زبان سوک یون : حالم بهتر شده و با اجازه رئیس حاضر شدم تا برم پاسگاه پیش سورا و چوکوان و ایسول😆😆😆😆(سوک یون نمیدونه ایسول ماموریت عه😉) سوار ماشین شدم و راه افتادم سمت پاسگاه (لباس سوک یون👆🏻) رسیدم به پاسگاه و رفتم داخل...فقط چوکوان و سورا رو دیدم😳پس ایسول اونی کو؟؟؟🤨 جیهوپ : آهای خانوم😐شما؟! سوک یون : آهای چیه؟! من کاراگاه مین هستم😑 جیهوپ : کاراگاه مین؟! سوک یون : بله😐😒 جیهوپ : ببخشید نشناختم😁 سوک یون : مشکلی نیست☺️ آر ام : بالاخره رسیدین کاراگاه مین؟! اینجا تو پرونده تون نوشته تو گروه بهتر از همه تیر اندازی بلدین درسته؟!🤨 سوک یون : بله درسته😁 آر ام : میتونید برید کمک کاراگا ه لی و کیم مثه این که تو درد سر افتادن😦😦 سورا : بزارید من برم ایشون هنوز حالش خیلی خوب نیست

سوک یون : نمیخواد خودم میرم🏃‍♀️ کوک : کاراگاه کیم منم باهاشون میرم سورا : منم😐 آر ام : به این نتیجه رسیدم که همه مون باید بریم چوکوان : بله🏃‍♀️🏃‍♀️ کوک : پس بریم... از زبان ایسول : آی پام😖😖😖 _ کاراگاه کیییییم من...