من یه هفته بیصتره پارت 4 روح زخمی ما رو گذاشتم😐
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
شش ماه بعد...این پنجم
اون یه بار منو نجات داد...این چهارم
از زبان می هی...این سوم
جیغ نسبتا بلندی کشیدم...این دوم
از بوتیک زدم بیرون و... این اول
اولیش هنوز ارسال نشده
بذار اول اون ارسال بشه بعد
میشه زیر اینا ریپ بزنی ۱ ۲ ۳ ؟
من گیج شدم کدوم اوله
باشه الان میزنم
شش ماه بعد از زبان جنی : کم کم داشتم یونگی رو فراموش میکردم😔😔😔بوووق گوشیم زنگ میخوره😒😒 _ بله؟ (علامت رئیس&) & سلام جنی شی من رئیس پاسگاه هستم☺️☺️ _ خب که چی؟! & ما به یک آدم قدرتمندی مثل شما و افرادتون برای هم کاری نیاز داریم _بله؟😳😳
سه سال بعد از زبان جنی : خب ما عضو گروه پلیسی شدیم🔫🔫🔫
امروز رو مرخصی گرفتم☺️چون تولد یونگی عه😭😭همه میگن من خل و چلم چون هر سال یه کیک سفارش میدم و تو جا های مختلف براش تو ذهنم تولد میگیرم😭😭💔💔رفتم تو قنادی _سلام کیکی که سفارش داده بودم حاضره؟؟🤨
ق
اون به بار منو نجات داد...و حالا این منم که باید نجاتش بدم🔫🔫
بعد از یه جنگ حسابی از پاسگاه زدیم بیرون ولی دنبالمون کردن🙀🙀🙀🙀🙀انقدر اینور اونور رفتیم تا گم کننمون آخرش سر از یه کویر در آوردیم😳😳
از زبان می هی : اولین تیر رو تو قلب یونگی زدم💔💔میدونستم بخاطر این کار توسط جنی ترور میشم ولی بخاطر خودش بود😔😔
من تو پنج سالگی خانواده ام رو از دست داده بودم و این جنی بود که نجاتم داد و مخفیانه دور از دید پدر بزرگش از من مراقبت کرد🤧🤧😭