عشق سلطنتی فصل دوم پارت ¹

آدرین:رسیدیم باورم نمی شد که آدرینا اینقدر خوشگل شده بود البته زشت نبود ولی الان خیلی خوشگل شده بود رفتیم تو سالن کلی آدم بودن و همه ی دختر ها چشمشون به من بود مو نده بودم چی کار کنم که

صدا آمد که مرینت و ماندی دارن میان پایین مرینت:صدا کردم من مانی رفتیم پایین که جایگاه مخصوص نشستیم آدرین:مرینت خیلی خوشگل شده بود آدرینا هم همینطور الان کدام خوشگل تره من موندم

مرینت:بعضی از جوان ها داشتن میرقصیدن بعضی ها هم داشتن حذف می زدند که میوسا را دیدم باورم نمی شد که اینجاست از جام بلند شدم رفتم پیشش (الان سوال دارید که میوسا کیه برید لچاسلاید بعد متوجه میشوید👈🏻)

میوسا فامیل هم هرچی دوست دارید بزارید میوسا دختر خاله مرینت و پرنسس هم هست مری و میو(میو مخفف اسمش هست)از بچگی با هم بزرگ شدن و مثل خواهر ‌و هستند

مرینت:رفتم طرفش سلام میو جونم مرسیا:صدایی شنیدم برگشتم دیدم مرینت سلام مری جون مرینت:میو نمی دونی چقدر خوشحال هستم که دیدمت میوسا:صد بار گفتم به من نگو میو بدم میاد مرینت:خیلی بهت میاد میوسا:مرینت مرینت:باشه حالا بیا بریم با هم خوش باشیم یاد قدیما میوسا:بریم