
از زبان ادرین : از دانشگاه برگشتم خونه که زنگ خونه زده شد رفتم در و باز کردم که فیلیکس رو جلوی در دیدم گفت سلام گفتم سلام چرا انقد یهویی اومدی گفت خب دیگه گفتم بزار غافلگیر بشی گفتم بفرما تو اومد داخل یکم گذشت گفت خاله اینا نیستن گفتم نه رفتن سفر تا یک ماه دیگه هم نمیان خلاصه خدمتکار برامون چایی آورد فیلیکس گفت اومدم اینجا تا راجب یه موضوع مهم باهات صحبت کنم
گفتم میشنوم گفت ببین یه عمارت هست که قبلاً متعلق به خانواده ما بوده ولی تو گذشته به دلیل یه سری موضوعات اون عمارت دیگه برای ما نیست شاید بتونیم پسش بگیریم گفتم که چی بشه ما همین الان هم وضع مالی خوبی داریم گفت با من رو راست باش تو فکر میکنی من متوجه نیستم که خاله اینا برای چی رفتن مسافرت (بعدا متوجه میشید برای چی )
نفس عمیقی کشیدم و ادامه دادم هرچی نباشه ما بعد از دو سال همدیگه رو دیدیم بهتر این صحبت هارو کنار بزاریم گفت باشه و رفت طبقه بالا که خدمتکار براش اتاق آماده کرده بود منم رفتم اتاق خودم آماده شدم که برم برای عکاسی و کار های مد لینگم سوار ماشین شدم و رفتم برای عکاسی
بعد از اینکه کارم تموم شد داشتم سوار ماشین میشدم که کلویی اومد جلوم گفت سلام گفتم تو که باز اومدی سر. راه من گفت شنیدم پدرت تو نیویورک باز داشت شده درست گفتم از کی تا حالا مساعل خانوادگی ما به شما مربوط شونه ای بالا انداخت و گفت میخواستم کاری انجام بدم که آزاد شده ولی مثل اینکه شما هیچ اشتیاقی نداری پدر تو ببینی میخواست بره که گفتم وایستا درست صحبت کن ببینم چی میگی برگشت و گفت خب شرط داره گفتم باشه قبول خودمم نمیدونم چرا قبول کردم ولی خب مادرم تو نیویورک تنهاست و پدرم هم که تو درد سر افتاده
از زبان مرینت : برگشتم خونه رفتم تو اتاقم یه روز مسخره دیگه هم تموم شد دراز کشیدم رو تختم صدای در اومد و کاگامی اومد داخل بلند شدم نشست کنارم و گفت امروز چطور بود گفتم یه روز خسته کننده مثل بقیه روز ها
ادامه بدم یا نه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییییییی ادامه بده
منحصر بفرد بود ادامه بده
ادامههههه بده
عالی اجی میشی؟باران۱۴ساله اگه هم میگی نه من اصلا ناراح نمیشم مطمئن باش
مرسی حتما دیانا هستم ۱۵ ساله خوش بختم آجی
هم اسمم هم سنم رو اشتباه گفتم من نیکا۹ساله هستم اسم خواهرم رو گفتم وای😑
عالی بود 😁
عالی بود🏵🏵
آجی میشی؟
بله دیانا هستم ۱۵ ساله شما چی
سانیا ۱۲ ساله😇
امتحانات شما تموم شده ؟؟ ما تا چهارشنبه داریم
برای ما سه چهار تاش مونده
ممنون گلم عالی بود
ممنون
بده
واقعا چرا میگی بد چون نظر شما محترم میخوام بدونم چرا بد تا ایراد هاشو درست کنم
نگفتم بد گفتم پارت بده
آهان آخه طوری نوشته بودی که من اشتباه خوندم
بد