حقیقت یک فضایی (p8)

( گوشی تهیونگ زنگ میزنه ) ¥ بله مامان € سلامم عسیسمم ¥ سلام 😐‌چرا زنگ زدی مامان مگه نگفتم نباید زنگ بزنی @ اخخ اییی ای اه ( خورد زمین ) ¥ هیعع خوبی € ببینم این صدای کی بود با کی حرف میزدی نکنه دوست دخترته ؟ نکنه اردویی در کار نبوده پیچوندی رفتی هیعععع تهیونگگگگ ¥ مامان چی‌میگییییی چرا برا خودت داستان میبافی عهه برو بهت زنگ میزنم خدافس ( قعط میکنه )

@ هق ¥ خوبی ؟ @ اره ایی پام مرد ¥ پا مگه میمیره اصا تو چرا جلو چشمتا نگاه نمیکنیی @ عه تقصیر من چیه خو 🥺 ¥ خب حالا قیافتا اینجوری نکن @ 😁 ¥ میتونی پاشی ؟ @ اره بابا ( پا میشه بعد دوباره میفته ) ¥ اره بابا ( اداشا در میاره ) @ عههه خو مگه تقصیر منه ¥ ای خدا میخوای به پرستار بگم بیاد ؟ @ نه لازم نکرده خودش خوب میشه یکم وقت دیگه عه ¥ باش هعییی ( میشینه کنارش ) @ هوم ¥ حوصلم سر رفته خوابم میاد باید زنگ بزنم مامانم @ اره باید زنگ بزنی مامانت ¥ 😐 هن @ چه خوو صداش بلند بود ¥ 🤣🤦🏻‍♀️ ترو خدا نادیده بگیر یه وقت جو نگیرتتا 🤣🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️😐 مامان من ‌کلا اینه همه چیا اینجوری میبینه @ نه بابا خیالت راحت همه مامانا همینن ¥ عه خب پس هیچی @ اره هیچی

¥ پات خوبه ؟ @ اره ¥ 😐 باش ( دوباره گوشیش زنگ میخوره ) ¥ الو مامان مگه نگفتم خودم زنگ میزنم € ولش کن بابا بگو بینم دوست دخترته @ هیهیه ( خنده ی ریز ) ¥ مامان دوست دخترم کجام بود همگروهیمه خورد زمین همین @ خخ ( بازم خنده ی ریز ) € باش باش باش حالا گوشیا بده بش @ 🙄🤣 ¥ وا مامان چراا € حرف نزن گوشیا بده بهش ¥ نمیدم 😐 € یا میدی یا من به همه میگم دوست دخترته ¥ مامانننن اصا ا/ت خودش دوس پسر داره @ 🤣 ( و ا/ت که داره خودشا کنترل میکنه که خندشا بروز نده ولی از درون داده منفجر میشه )

€ عه پس اسمش ا/تس اره ؟ اوم بهم میاینا ا/ت و تهیونگ ¥ مامانننن € گوشیا بده بهشششش @ 🤣🤦🏻‍♀️ ( کنترلللل ) ای خدا باش ( یه دیقه گوشیا دور میکنه و اروم میگه ) ¥ ا/ت ترو خدا نخنددد باش ؟؟ ای خداا ببین ببخشیدا ولی چه کنم خودت شنیدی که @ باش باش باش 🤣 ( حالت جدی میگیره به خودش که تابلو بازی در نیاره )

@ هن بله ؟ € سلام عزیزم من مامان تهیونگم @ اها بله سلام ¥ ای خدا ببین به چه روزگاری افتادما € شما الان اردویین ؟ @ بله چطور ؟ € یعنی همه ی بچه های مدرستون هستن اره ؟ @ تقریبا اره همشون هستن € میگم که مواظب تهیونگ ما باش @ 😅 چشم € اره بچه خیلی خوبیه اره اره فعلا خدافس عزیزم @ خدافز 😁 ( قعط میکنه ) ¥ 😐🤦🏻‍♀️ @ 🤣🤣 بچه کوچولو حالا من باید مواظب تو باشم یاعع ¥ ا/ت عضیت نکن دیگه # خخ باش یاع یاع ولی مامانت رسما داشت تو رو به من قالب میکردا 🤣🤣 ¥ ای خدا 🤦🏻‍♀️ ملت مامان دارن نمیزارن نزدیکه دخترا شن مام مامان داریم برامون دوست دختر حور میکنه @ 🤣🤣 خب حالا پاشو بریم ¥ میتونی پاشی ؟ @ اره دیگه فک کنم

( با کمک تهیونگ بلند میشه میرن لب رود خونه ) ( ناموصا منتظر صحنه ی عاشقانه که نیستین ؟؟؟؟ 😐 ) ( هر دو دراز کشیده اتد و به اسمان مینگرند و صدای رود خانه گوش انها را نوازش میکند ) ( نه اقا احساسی نوشتن به ما نیمده بریم طنز خودمون 😐🤣 خب دراز کشیده بودن صدای اب میومد بله به به ) @ هعی حوصلم ¥ هعی منم حوصلم @ هعی بیکاریییی ¥ هعیییی @ 😐 ¥ 😐 @ 🤣🤦🏻‍♀️ ¥ 😐🤦🏻‍♀️🤣 خب تموم شد برین انچه خواهید دید بسی زیبا