
که ناگهان با هفت جفت چشم متعجب و کنجکاو روبهرو شدم😶 اونا توی اتاق پشتی بودن من چطور نفهمیدم 😥.. حالا.. حالا باید چیکار کنم🤐 از طرفی خوشحال بودم که بالاخره تونستم بی تی اسو ببینم و از طرفی نگران بودم که اونا ب همه بگن و من شغلمو از دست بدم🥺.. به آرومی چادرمو در آوردم و با لبخند مصنوعی بهشون نزدیک شدم و گفتم:اوه بی تی اس؟؟ من واقعا از دیدن شما خوشحالم😁من سه ساله آرمیم و آرزو داشتم شمارو ببینم.. بعد با خنده گفتم:میتونم ازتون امضا بگیرم.؟😀جیهوپ گفت: تو.. تو مسلمونی😶
خشکم زد نمیدونستم چی بگم.. ولی اونا خودشون فهمیده بودن پس بهتر بود راستشو بگم.. سرمو پایین انداختم و گفتم بله🥺جین با تعجب گفت: بیگ هیت چطور یه دختر مسلمونو استخدام کردن؟ اونا هیچوقت از این کارا نمیکردن😐🙄 من گفتم راستش.. من هنوز بهشون نگفتم که مسلمونم یعنی... نامجون گفت:یعنی چی؟ گفتم من.. من بهشون گفتم که بودایی ام 😔😔
همه با تعجب بهم نگاه کردن. ادامه دادم :راستش ازتون یه خواهشی داشتم.شوگا گفت:لابد میخوای ما به کسی نگیم. گفتم خواهش میکنم 🥺کوک گفت: امکان نداره ما بعدا بخاطرش سرزنش میشیم نمیتونیم مسئولیتشو قبول کنیم🙁گفتم: لطفا.. من به این شغل خیلی احتیاج دارم.. شما.. شماها لازم نیست هیچکاری بکنید.. م.. من کارمو خوب انجام میدم... امروز روز اول کارمه خواهش.. 🥺یهو تهیونگ از پشت سر دستاشو روی شونه ی کوک و شوگا گذاشت و گفت:..
بچه ها سخت نگیرید بیاید وانمود کنیم چیزی ندیدیم هوم؟ 🙂جیمین با لبخند بهم نزدیک شد و گفت: خب بیا باهم آشنا بشیم.. بعد دستشو دراز کرد و گفت:من جیمینم از آشنایی باهات خوشبختم☺️😊به دستش نگاه کردم نمیدونستم چیکار کنم که ناراحت نشه.. که یهو جیهوپ منو نجات داد : یاا اون مسلمونه نباید بهش دست بزنی یادت رفته؟ 😑
جیمین سریع دستشو پشت سرش برد و لبخند زد😅منم خندیدمو گفتم از آشنایی باهات خوشبختم اگرچه سه ساله میشناسمت😊😁.. من لی جی ایونم.. کوک گفت:چه جالب اسم یکی از ایدول های کره ایم همینه(آیو😂 راستی من قبل اینکه آرمی بشم طرفدار آیو بودم🙂💜) خندیدم و گفتم راستش من خودم این اسمو انتخاب کردم تا بتونن راحتتر صدام کنن.. اسم واقعی من... که نگاهم به ساعت افتاد.. امکان نداره من چرا متوجه نشدم.. 😥بلند گفتم دیرم شد و سریع از اتاق بیرون دویدم..
برو نتیجه چالش داریم 😀😀
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
With you و fake Love 😙💖