اون؟ هه! اون هیچ کسی نیست! اون فقط یه بچه ی پروئه!
"فقط یه ذره دیگه از اون بهم بده میرا!"
لبخند روی لبان قرمز رنگ میرا نشست"برای امروز کافیه دختر جون بقیه ش برای فردا..." و از روی تخت بلند شد و به سمت در رفت تا اینکه صدای اگاتا بهت زده اش کرد"میدونی...لیا کجاست؟"
میرا برنگشت" فعلا امادگی دیدنشو نداری"میرا کلافه تر از قبل ادامه داد" ولی من حتی دور و بر اینجارو هم ندیدم که بخام اینجا زندگی کنم!"
میرا دیگر طاقت دروغ گفتن نداشت اما باید ادامه میداد" راف! بیا داخل!" و حتی یک صدم ثانیه هم طول نکشید که او وارد شد. انگار منتظر بود که صدایش بزنند
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالی 😐🍪
فالویی بفالو 😐🥛
اوک
خیلی بی شعوری چرا جای حساس کات کردی 😐😂💔