عشق نا معلوم پارت 6

سلام سلام امیدوارم خوب باشید این هم پارت بعدی امیدوارم دوست داشته باشيد .

یهو دیدم گوشیم پیام اومد دیدم ناشناس به کره ای نوشته بود . بهش پیام دادم گفتم میشه انگیلیسی بنویسی نمیفهمم چی نوشتی نوشت باشه الان مینویسم . بهو به عکس اومد که تهیونگ با یه دختر دیگه رابطه داره بعد پیام داد من دوست دختر تهیونگ لطفا ازش دوری کن تازه هم تهیونگ با من رابطه داره

بو حالم بد شد سرم گیج رفت پا شدم به تهیونگ گفتم خیلی بدی هم زمان با من با یکی دیگه هم رابطه داری واقعا نمیفهمم مگه من تو رو مجبور کردم به پته پته افتاده بود گفتم رزا پاشو میریم رزا گفت اخه گفتم میای یا نه وگرنه خودم میرمگفت باشه میام

رفتیم بالا لباسامون رو عوض کردیم گفتم پسره بیشور به من خیانت میکنه حالا نشونش میدم . اومد تو اتاق گفتم به من نزدیک نشو گفت بذار برات توضیح بدم گفتم نمیخوام خودم فهمیدم با رزا وسایلا رو بردیم تو ماشین رزا گفتم بدو

رسیدیم خونه . گفتم من میرم حموم گفت باشه برو رفتم حموم همش زیر اب گریه میکردم اومدم بیرون رزا گفت بیا شام بخوریم گفتم میل ندارم گفت نمیشه که بیا ببینم گفتم خوبم میشه ولم کن رفتم تو اتاق لباس خواب پوشیدم همش داشت بهم زنگ میزد . بعد با گوشی نامجون زنگ زد جواب دادم دیدم نامجون گفت بیا حالش خیلی بده گفم تو فکر میکنی من الان دارم میرقصم انگار من خیانت کردم

بعد قطع کردم همه شماره هاشون رو بلاک کردم رفتم بیرون دیدم رزا داره با جانکوک صحبت میکنه گریم گرفت . رزا گوشی رو قطع کرد گفت عزیزم ناراحت نباش اون پسره لیاقت تو رو نداشت گفتم باشه بعد رفتیم خوابیدم صبح که از خواب پا شدم . جون نداشتم به خودم گفتم بسه دیگه تمومش کن از امروز عین روز های قبلت میشی نه با پسری دوست میشی نه به اون موضوع فکر میکنی

لباسام رو عوض کردم رفتم تو اتاق ورزش اهنگ رو بلند کردم . شروع کردم تکواندو زدن همش مشت میزدم از زبان تهیونگ صبح پا شدم اولین کاری که کردم رفتم لباسم رو پوشيدم رفتم جلو در خونه رزا زنگ زدم دیدم صدای اهنگ میاد دوباره زنگ زدم رزا جواب داد اومد دم در گفت تو با چه رویی اومدی اینجا تو ملودی رو اذیت کردی گفت براتون توضیح میدم ملودی کجاست از دیشب حالش خوب نیست داره از صبح مشت میزنه و تکواندو میزنه

میتونم بیام تو رزا گفت بیا داستم همینجوری مشت رو خالی میکردم که یهو موزیک قطع شد گفتم رزا چرا قطع کردی گفت من قطع کردم . برگشتم دیدم تهیونگ گفتم تو اینجا چیکار میکنی برو بیرن از خونه گفت تا توضیح ندم برات نمیرم گفتم باشه توضیح بده ببینم

گفت اون دختری که به تو پیام داد دوست دختر قبلی من بود . ما یک سال پیش با هم کات کردیم. و اون هم میخواد تو رو اذیت کنه من واقع عاشقتم گفتم خب من از کجا حرفت رو باور کنم گفت الان میریم جلو در خونه اون دختره همه چی رو بهت میگه گفتم باشه بذار برم لباسام رو عوض کنم رفتم لباسام رو عوض کردم

یه هودی مشکی پوشیدم با یه شلوار لی با یه کفش مشکی اومدم پایین گفتم بریم سوار ماشین شدیم رفتیم جلو درخونه اون دختره اومد دم در تهیونگ گفت مگه من و تو با هم 1 سال پیش باهم کات نکردیم گفت اره قطع کردیم خب مگه چی شده تو مگه خبر نداری گفت اهان به اون دختره پیام دادم گفت اره گفتم باشه تهیونگ بیا بریم منحالم داره بد میشه سوار ماشین شدیم رفتیم خونه

خب تموم شد تا پارت بعدی بای بای ❤❤❤❤😘😘😘😘😍😍