عشق نا معلوم پارت5

سلام به همه امیوارم خوب باشید این هم پارت 5 امیدوارم خوشتون بیاد دوستون دارم

از مغازه برگشتیم خونه بعد بهشون گفتم واقعا مرسی من خیلی زحمت دادم ممنون از همتون وهمه رو بغل کردم و تشکر کردم گفتم من باید برم خونه رزا هم تنها بعد جانکوک گفت خب رزا هم بمونه گفتم اخه رزا گفت خيلي خوبه باشه منم میمونم

به رزا زدم گفتم اوهوم گفت چیه بعد تهیونگ گفت بمونید . گفتم خب باشه رزا گفت خیلی خوبه فقط به سامیا زنگ بزن هی زنگ میزنه میگه ملودی کجاست بهش زنگ بزن گفتم باشه بعد جین گفت سامیا کیه گفتم دختر خالمه گفت چقدر دختر خاله داری گفتم اره

من و رزا رفتیم بالا گفتم خب تو میگی ما الان چجوری بخوابیم گفت من میخوام تو اتاق جانکوک بخوابم گفتم دیگه چی گفت خب خودش گفته لباسامون رو عوض کردیم رزا یه تاپ مشکی با شلوار صورتی پوشید من هم یه بولیز ابی با شلوار مشکی پوشیدم رفتیم پایین

سامیا زنگ زد به رزا دوباره من تو دستشویی بودم رزا هم تو اتاق جین گفت سامیا داره زنگ میزنه به گوشیت رزا رزا گفت یه احظه جواب بده جین جواب داد سامیا هم گفت الوبهو سامیا با تاپ بود و تماس هم تصویری بود سامیا گفت شما کی هستی

گفت من جینم اهان رزا گفته بود ببخشيد رزا با ملودی اونجا هستن گفت اره من اومدم بیرون گفتم ه سامیا تویی خوبی گفت اره مرسی تو چطوری نگرانت بودم گفتم منم خوبم داستانش رو برات تعرف میکنم گفت ملودی من از کانادا دارم میام کره فردا میرسم گفتم میای واقعا گفت اره خیلی خوش حال شدم

گفت من برم بای گوشی خونه زنگ میخوره کفتم باشه بای رزا گفت سامیا بود گفتم اره من میرم بخوابم لطفا جا ها رو مشخص کنید . همه رفتن تو اتاقشون منو ورزا و جانکوک و vموندیم بعد رزا و جانکوک رفتن تو اون اتاق منم گفتم من میرم تو اتاق تو منتظرتم

چشماش برق زد گفت باشه الان میام ما هم رفتیم خوابیدیم صبح که پاشدم دیدم بغلم کرده من هم برگشتم بغلش کردم بعد 2 ساعت بیدار شدیم . رزا هم اومد جلو درمون گفت هنوز خوابید گفتم نه بیداریم گفت بیام تو گفتم نه نیا لباسمو عوض نکردم هنوز گفت باشه پاشدم تخت رو مرتب کردم لباسامون رو عوض کردیم دیدم تو کمدم یه چیزی

بازش کردم دیدم حلقست از خوشحالی جیغ کشیدم بعد بغلش کردم گفت با من میمونی گفتم بله بله بعد دستم کرد گفت اگر میشه این لباس رو بپوش یه لباس داشتم پلنگی بود اون رو پوشیدم موهامو بالا بستم رفتیم پایین همه حلقه رو دیدن گفتم اووووووو رفتیم صبحونه خوردیم بعد یهو گوشیم پیام اومد دیدم ناشناس رفتم پیام رو دیدم همینجوری خشکم زد .

نوشته بود * مرسی که خوندید بقیش که جای حساس بمونه واسه بعد************

کامنت فراموش نشه