خب بچه ها این پارت رو گذاشتم با اینکه هنوز شرطا کامل نشده بودن ولی گذاشتم امید وارم خوشتون بیاد ♥️
از دید ا/ت:اون...اون جئون جونگ کوک بود اون اینجا چیکار میکرد با هم در گیر شدن بعد چند ثانیه پسره فرار کرد و منم خواستم بلند شم که نتونستم.
ا/ت: اییییییییی
کوک:چی شده؟
ا/ت:فکر کنم پام آسیب دیده
کوک:بزار بلندت کنم
ا/ت:نمیخوام خودم میتونم
کوک:اینجا ادمای م.س.ت. زیادن اگه با من نیای کارت ساختس
ا/ت: اهوم🥺
بعدش بلدنم کرد
ا/ت:هی ولی من خونم اون طرفه
کوک:ولی خونه ی من اینطرفه
ا/ت:اما من..نمیتونم شبو اونجا بمونم
کوک:نترس بابا😂 یک من با خانوادم زندگی میکنم دو میتونی تو اتاق مهمون بمونی
ا/ت:ام..باشه
چند دقیقه ای بینمون سکوت بود که
ا/ت:تو این موقع ی شب بیرون چیکار میکنی؟
کوک:خب من هر شب این موقع میام پیاده روی
ا/ت:آها... راستی تو اخلاقت خیلی با داخل مدرسه فرق کرده؟
کوک:خب هر کی یه جوریه....ولی تو اصلا نه
رسیدیم در خونشون خونه نبود که قصر بود
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
43 لایک
عااللللییییییی
شرطا کامل شد بزار پارت بعدو
چشم♥️😘
#پارت بعد😁
چشم♥️😂😘
پارت بعد رو زودتر بزار شرطا کامل شد😊
چشم😂😘
سلام خیلی قشنگ بود😍
مرسی😘♥️
بعدیییییییییییی
😘♥️
عالیییییییییی
مرسیییی♥️😘