
خب اینم پارت 4 زیاد نوشتم
که بچه ها سر میز منتظر من بودند رفتم پیششون الیا گفت:پس دختر کجا موندی سه ساعت منتظرت بودیم مرینت:ببخشید خو آسانسور شلوغ بود خیلی. کلویی گفت: وای بسه دیگه بیان منو ببینید چی می خورید من گفتم یک پاستا یک لازانیا الیا منم پیتزا کلویی منم لازانیا ماریا منم همبرگر ادرینا منم پیتزا خلاصه سفارش هارو دادیم زمان میبره تا آمده بشه از زبان ادرین
از زبان ادرین : اومده بودم مرکز خرید با نینو یک گشتی بزنیم که یک دختره دیدم که شبیه مرینت بود ماشینش هم همینطور. ولی گفتم مرینت خونه الیا هستش که گوشیم زنگ خورد تماس کاری بود خلاصه حرف زدم به نینو گفتم بریم طبقه دو لباس مردونه نینو گفت:باش بریم ادرین: رفتیم طبقه دوم لباس مردونه چه لباس های خوشگلی بودند من یک کت شلوار مشکی و سورمه برداشتم. نینو هم یک کت شلوار سورمه ای خلاصه چند تا خرید کردیم به نینو گفتم برم خرید هارو بزارم داخل ماشین بعد بیام بریم طبقه 12رستوران نینو :باشه ادرین. رفتم پایین خرید هارو گذاشتم تو ماشین ساعت8بود فکر کنم مرینت رفته خونه می خواستم. بهش زنگ بزنم دیدم پیام داده من 9میام خونه گفتم: باشه گناه داره بزار یکم بمونه پیش دوست هاش
رفتم پیش نینو خلاصه رفتیم سوار آسانسور شدیم و رفتیم طبقه 12یک میز دو نفره پیدا کردیم. میز روبه روی تعدادی دختر بود که داشتن حرف میزدن بهشون توجه نمی کردم به نینو گفتم داداش چی می خوری گفت :من یک سالاد. بهش گفتم منم پیتزا سفارش دادیم بعد ده دقیقه آوردن نشستیم خوردیم واقعا خوشمزه بودند به نینو گفتم :من برم آبمیوه سفارش بدم نینو گفت: باشه. از زبان مرینت غذا ها رو خوردیم بعدش آبمیوه سفارش دادیم که ادرین دیدم میز روبه رو نشسته بود با دوستش که گفتم بچه ها ادرین ببینید
الیا گفت:چه خوشگل رز گفت:چه چشم های سبزی داره مرینت: بسه بسه بچه ها بیان اذیت کنیمش ادرینا: داداشم گناه داره مرینت: باشه بابا خسته شدم هشت و نیم هست بریم دیگه دیدم ادرین اینا زودتر از ما رفتن فکر کنم ادرین رفت خونه دیگه. خلاصه من حساب کردم. رفتیم سمت آسانسور. بعد دوباره به دو دسته تقسیم شدیم سوار ماشین ها شدم بچه ها گفتند مارو برسون خونه الیا ماشین هامون اونجان گفتم باشه خلاصه رسیدیم خداحافظی کردیم. بعد رفتم سمت خونه هشت چهل پنج دقیقه بود خرید هارو در اوردم
خلاصه رفتم کلید انداختم در باز کردم ادرین سر مبل بود بهش گفتم آقای کله موزی بیا کمکم که ادرین گفت: این هم خرید کردی برای چی. مرینت:حرف نزن بگیر. ادرین تمام خرید هارو گذاشت داخل خونه گفت :پس درست دیدم تو بودی با تعدادی دختر مرینت: اره من بودم. منم تو رو دیدم که داشتی با تلفن حرف میزدی ادرین: اره منم دیدمت فکر نمی کردم تو باشی مرینت: حالا ول کن من برم لباس ها رو بزارم تو اتاقم لباسم عوض کنم. ادرین: باشه مرینت
از زبان مرینت لباسم عوض کردم چشم خورد به لباس که با ماریا خریدم خیلی قشنگ بود گذاشتمش تو کمد. وسایل هارو که خریدم چی دمشون رفتم سمت در که ادرین دم در اتاقم بود گفت: مرینت برای تو یک چیز خریدم مرینت:چی خریدی ادرین :بیا پایین مرینت:باشه رفتم پایین که ادرین یک جعبه دستش بود گفت چشم هاتو ببند بستم که……………
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (1)