سلام ببخشید مدتی نبودم الان اومدم که داستانم ادامه بدم خب بریم برای پارت 3 لایک کامنت فراموش نشه
ادرین:چند ساعت مرینت: زدم تو سرم گفتم ساعت8
خونم ادرین:باشه منم ساعت 9 میام شام درست کن مرینت:چرا من درست کنم ادرین: باشه پس من ساعت10میام مرینت:منم ساعت 9میام ادرین:نه ساعت 8خونه باش مرینت:خیلی خب باشه دو نیم بود گفتم فعلا من برم سوار ماشین شدم که ادرین دیدم که می خواست سوار ماشین بشه عجب تیپی زده بود بوی عطرش تا اینجا می یومد
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)