صدای یه نفر و شنیدم که گفت خواهش میکنم بزار من مرینت و ببینم بهش نمیگم که مادر شم این و که شنیدم لیوان چای از دستم افتاد نزدیک بود از حال برم ناتالی که یکم اون ور تر مشغول تمیز کردن خونه بود اومد سمتم گفت خانم حال تون خوب و از این طرف پدرم در اتاق و باز کرد
با دیدن من خیلی وحشت زده شد و یه خانم پشت سرش از اتاق بیرون اومد گفتم چطور تونستین همچین حقیقتی رو ۲۲ سال ازم مخفی کنید ( مرینت الان خودش ۲۵ سالشه ولی شما از سه سالگیش مادر شو ندیده برای همه گفت ۲۲ سال ) دیگه نمیخوام هیچ کدوم تونو ببینم
و دوییدم سمت اتاقم و در و پشت سرم قفل کردم و دراز کشیدم رو تخت تو ذهنم انقد سوال داشتم که نمیدو نستم به کدوم فکر کنم رفتن چمدونم و از کمدم در آوردم و لباس ها مو گذاشتم توش صدای در اومد هیچی نگفتم صدای ناتالی اومد که گفت خانم یه وقت حال پدر تون بد میشه ها
شما که خوب میدونید استرس و نگرانی براش خوب نیست گفتم برو من الان میام پیشش صدای کفش تو سالن بلند شد فهمیدم ناتالی رفت آروم در و باز کردم و از پله ها آهسته رفتم پایین کسی نبود در و باز کردم و از خونه رفتم بیرون
دیگه شب بود منم تو خیابون ها تنها قدم میزدم اون دور و بر ها خیلی خلوت بود یهو یکی اومد جلوم تو تاریکی صورتش معلوم نبود یکم رفتم عقب که دوباره یکی اومد جلوم یه نگاه به گردنبند م انداخت حتما دزد بود
حالا من یه آدم تک و تنها بودم که بین دزد ها گیر افتاده بود دستشو آورد جلو تا گردنبند رو در بیاره خودمو عقب کشیدم گفتم فکر بی خود نکن حتی دستت به این گردنبند نمیرسه درست تو ضاهر خود مو شجاع نشون دادم ولی خیلی ترسیده بودم
خدا نگهدار بزن بعدی چالش داریم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
لیدی نوار
لیدی نوار
من میمیرم همین الان عالییییییییییییییی هستی
خدا نکنه
لیدی نوار
خیلی عالی بود دیانا جان ج چ : مریکت
ج.چ:لیدی نوار
محشررررربود❤
ج چ لیدی نوار
مرسی
عالی بود اجی
دلم واسه مری سوخت
ج چ:انتخاب بینشون امکان پذیر نیس😂😂💞💞
مرسی آجی آره به نظر خودمم انتخاب سخت
و اینکه ممنون میشم به تست آخرم سر بزنی اجی
خیلی عالی بود بعدی بزار ♥️
ممنون
عالی بود ج چ هردو
ممنون اجی جون
خواهش