10 اسلاید صحیح/غلط توسط: 𝑴𝒂𝒉𝒍𝒂 انتشار: 3 سال پیش 983 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
❤❤❤❤❤❤
الان ۶ روزه که لیدی باگ و کت نوار گم شدن . پگاسوس(مکس) داره سعی میکنه پیداشون کنه . که یهو داد میزنه : ایول ! پیداشون کردم ! همینه ! / وسپریا : کی ؟ کجا ؟ / ریوکو : خب حرف بزن بچه .... کجان ؟ / پگاسوس : آخه....یکم عجیبه ! اونا توی زیرزمین خونه ی آگراست هستن!/ کاراپیس : یعنی چی ؟؟ گابریل آگراست ؟ / وایپرین : مهم نیست . فعلا باید جونشون رو نجات بدیم . ریناروژ ، آخرین بار کی بهشون زنگ زدی ؟ / ریناروژ : همون ۴ روز پیش که زنگ زدم دیگه نزدم / وسپریا : پگاسوس احتمال سالم بودنشون ؟ / پگاسوس : خب....راستش..... ۱۰٪ ! / ریناروژ : چیی؟ مطمئنی ؟ باید زودتر وارد عمل بشیم....../ در همون لحظات ، پیش قهرمان ها :
این ۴ روز ، (که الان ۶ روز گذشته از زمانی که اونجا بودن . اما اون دو روز اول گذشته پس ۴ روز هست ) شدوماث ، پدر این دوتا طفل معصوم رو درآورد ! تا حد مرگ زده بود ، کلشون رو زیر آب کرده بود(چطوری آجی مری ؟؟😂) ، بهشون برق وصل کرده بود ! (که دقیقا چطوریشو نمیدونم😂) ولی در کل ، حال کت نوار خیلی بدتر بود . با این حال خودشو به سختی نگه میداشت تا مراقب لیدی باگ باشه .............
خسته و کوفته و با بدن هایی پر از درد ، روی زمین افتاده بودن . شدوماث تازه دست از سرشون برداشته بود . کت نوار(با صدای ضعیف و خسته):بانوی من ؟؟ / لیدی باگ(با خستگی و صدای ضعیف):هوم؟؟ / کت : اگه زنده موندیم ، ع.ش.ق من رو قبول میکنی بانو ؟؟ / لیدی باگ : من باید .... باید فکر کنم کت ! / کت : میفهمم ! / لیدی : کت ؟ چطور انقدر راحت احساساتت رو بیان میکنی ؟ لکنت نمیگیری و به تته پته هم نمیفتی . خیلی راحت درمورد ع.ش.ق حرف میزنی ! چطور اینکارو میکنی؟ / کت : اگر واقعا به کسی علاقه داری ، برای اینکه ازدستش ندی ، خجالت رو کنار میزاری و رک و روراست بهش میگی . برای منم آسون نیست اما ، با خودم کنار میام ! البته که. دیگه به ابراز علاقه هام بهت ، و رد شدن توسط تو عادت کردم بانو! / لیدی : فکر کنم بیشتر از هرکسی توی دنیا بهت ظلم کردم . مگه نه؟ / کت : ظلم ؟ حتی اگرم اینطور باشه ، من بازم دوستت دارم ! هیچ چیزی فرق نکرده ! / لیدی : فکر میکنی زنده بمونیم ؟/کت(با کمی مکث): خودم رو نمیدونم . اما مطمئنم تو باید زنده بمونی . هرجوری شده ! /لیدی : چه نقشه ای تو سرته ؟ / کت : هیچی ! / تو این گفت و گو بودیم که یهو.......
ریناروژ زنگ زد . مکالمه کت نوار و ریناروژ =( کت : الو رینا ؟ & رینا : سلام کت ! حالتون خوبه ؟ & کت : چاره ای به جز تحمل داریم ؟ & رینا : متاسفم . ما فهمیدیم شما کجایید . & کت : واقعا ؟ & رینا : آره ولی نقشه اینه که ، دفعه بعد که اومد سراغتون ، همین که از اونجا خارج شدید ، باهاش بجنگید . ما هم فوری خودمون رو میرسونیم . & کت : نه رینا ما نمیتونیم بجنگیم . قدرتی نداریم ! & رینا : باید بجنگید . باید شما شروع کنید . ما زود میایم . بهم اعتماد کن ! & کت : باشه . زود بیاین . & رینا : لیدی خوبه ؟ & کت : تعریفی نداره & رینا : من خیلی متاسفم . ما نجاتتون میدیم . قول میدم ! ) پایان . لیدی : ما نمیتونیم بجنگیم کت ! نیرویی نداریم ! انرژی نداریم .حتی نمیتونیم از جامون بلند بشیم ! / کت : میدونم سخته،ولی چاره ای نداریم . تو میتونی بانو ما در کنار هم انجامش میدیم . اونا زود میرسن ! / لیدی : حس خوبی ندارم . / کت : من کنارتم ! و مثل همیشه بهت اعتماد دارم ! / لیدی : ممنون کت ! که همیشه کنارمی ! / خب دیگه زیادی رمانتیک شد 😂 داشتن حرف میزدن که یهو شدوماث اومد . از زبان کت : ای بابا . همین ۲ دقیقه پیش مارو ول کرد . دوباره اومد ! اه . شدوماث : سلام سلام😈 / کت: چه سلامی برادر من ، همین ۲ دقیقه پیش بود که ولمون کردی ! چرا دست از سرمون برنمیداری ؟؟ / شدوماث : دو روز دیگه میخوام آرزو کنم . تا اون موقع باید حسابی ازتون لذت ببرم ! یاه یاه یاه«خنده شیطانی»😈
رفتیم بیرون . سریع گارد جنگی گرفتیم و تا خواست روشو برگردونه ، یهش حمله کردیم . افتاد . ولی سریع بلند شد و جوری پرتمون کرد اونور که نقشمون رو دیوار موند😂 ۲۰ دقیقه ای بود که جنگیده بودیم. شدوماثم همش میگفت بچه های خوبی باشید واگرنه پشیمون میشید . ولی ما اهمیت نمیدادیم . دیگه حسابی پدرمون دراومد . نایی نداشتیم . که یهو..... شدوماث منو پرت کرد اونور و از پشت سرش ، یه خنجی درآورد و به لیدی باگ حمله کرد ! خنجی ۵ سانت تا قلبش فاصله داشت . من ، نمیدونم چطوری و کی و کجا ، خودم رو پرت کردم جلوش . خداروشکر وقتی زمین افتادم ، درد وحشتناکی تو پهلوی چپم حس کردم . که این به این معنا بود که لیدی باگ حالش خوبه . (فولینا: اسکل خنگ . از اینکه چاقو خورده خوشحاله 😒 من : کته دیگه چیکارش کنیم ؟😒 بریم ادامه قصه) لیدی باگ رو دیدم که چشماش گرد شد و به من خیره شد ! بغض کرده بود . به سمتم دوید اما همین که خواست منو بگیره ، شدوماث دستشو کشید و کشون کشون از من دورش کرد . درد وحشتناکی داشتم . دیگه طاقت نداشتم . به سختی نفس میکشیدم. درد خیلی بدی بود ! خیلی بد! از زبان لیدی باگ : جیغ و داد میکردم . فریاد میزدم و میگفتم ولم کنه . این کت دیوونه بازم احمق بازی درآورد ! چرا این کار رو با من کرد ؟؟ چراااا؟😭
هی به شدوماث ضربه میزدم ولی فایده نداشت . اون ولم نکرد😭 همینطوری داشت از کت خون میرفت . زمین پر از خون شده بود . اون غرق خون بود ! غرق خون ! همون لحظه بچه های گروه رسیدن و به شدوماث حمله کردن . اونم به ناچار منو ول کرد . منم که به سمت کت شتاب داشتم ، وقتی ولم کرد پرت شدم سمت کت نوار . بچه ها با شدوماث میجنگیدن ولی من اهمیت نمیدادم . اشک هام اجازه نمیداد صورتشو خوب ببینم . سرش رو روی پاهام گذاشتم . نوازشش کردم . کت : بانو ! ...... گفتم...که....همه چیز.....خوب پیش ....میره ! / لیدی : روانی ! ای روانی احمق !😭😭 / کت(با شیطنت):نمردیم و ......گریه ..... لیدی خانم ..... رو هم.....دیدیم ! / لیدی : خیلی درد داره ؟😥 / کت : درد .... عشقه ...دیگه ، کاریش..... نمیشه...کرد !😉 / لیدی(درحالی که گریه هاش شدت میگیرن) : ای خل و چل ! احمق ! روانی ! اصلا هرچی بگم کم گفتم . چرا اینکارو کردی ؟ دیوونه ای؟؟؟؟ / کت : دیوونه ..... توام ..... باگابو ! / لیدی : حقته یکی بخوابونم زیر گوشت ! دیوونه ! 😭😭 / کت : خوبم..... بانو ! / از زبان وایپرین : با هزار تا بدبختی شدوماث رو فراری دادیم . تعداد ما زیاد بود . به خاطر هویتش هم که شده ، فرار کرد ! خواستم برم دنبالش که دیدم همه دویدن سمت لیدی و کت . منم به ناچار رفتم . دیدم که کت روی پاهای لیدی باگه و غرق خون شده ! ترسیدم ! وایپرین(با شیطنت): کت ! میبینم که عشق بدجوری زمین گیرت کرده! / کت : آره.....خیلی .... خیلی هم ....درد...داره !!😣 / راوی :کتی که تا همین چند دقیقه پیش هم خندون بود ، دیگه نمیتونست تحمل کنه . انگار درد خندش رو پوشونده بود . دیگه نتونست با خنده چیزی بگه ! آه میکشید و نفس نفس میزد. کاراپیس و پگاسوس اومدن و دستشون رو روی زخم گذاشتن تا بیشتر خونریزی نکنه ...... کت داد بلندی زد . وسپریا : کت باید تحمل کنی . بهتره سریع ببریمش بیمارستان ! / ریوکو : شما پسرا ببریدش ما هم لیدی باگ رو میاریم . / لیدی باگ : منو ازش دور نکنید ! / پگاسوس : اگه هممون بریم ممکنه دیر بشه . / بعد کاراپیس کت رو آروم از ب.غ.ل کت بیرون کشید و ......
پسرا کت رو بردن . گت دیگه داشت بیهوش میشد . لیدی باگ هم همونجا نشست و بی صدا اشک ریخت . ریناروژ رفت پیش لیدی باگ و..... لیدی بی اختیار خودش رو توی بغل دوست صمیمیش انداخت . اونا توی بغل هم زار زار ناله کردن . لیدی : کتتتتتت !! ریناروژ !! اون کت دیوونه!!!!! اون روانی احمق !!!😭ریناروژ : آروم دختر ! حالش خوب میشه . اولین بار نیست که برات فداکاری کرده . / لیدی : به خاطر اینکه عقل نداره !!😭 / وسپریا : اینجا امن نیست . / ریوکو : درسته بهتره سریع بریم . / دخترا کمک کردن و لیدی باگ رو بلند کردن . بردنش سمت بیمارستانی که پسرا کت رو برده بودن ..... وقتی رسیدن ، پسرا نگران وایساده بودن . خبری از کت نبود . یه ایل آدم جلوی در بیمارستان بودن . کل خبرنگار ها هم از همه جا اومده بودن و منتظر شنیدن سرنوشت قهرمان محبوبشون بودن! لیدی از دخترا جدا شد و دوید سمت وایپرین . لیدی(باگریه): التماست میکنم وایپرین ! بهم دروغ نگو ! کت کجاست ؟ چی شده ؟؟😭 /وایپرین(در حاای که موهای لیدی باگ رو نوازشمیکنه و ااونو به خودش چسبونده): خوب میشه! اون قویه !مطمئن باش تحمل میکنه ! / لیدی : قول بده !!😥 / وایپرین : قول میدم کفشدوزک ، قول میدم ! / لیدی باگ کمی آروم شد اما هنوز هم دلشوره داشت....... یاد خوابی که دیده بود افتاد . خوابی که کت نوار رو از دست داده بود . اشک هاش شدت گرفتن .
خبرنگار ها میخواستن با لیدی مصاحبه کنن . از زبان لیدی باگ : خیلی عصبانی شده بودم . جوش آوردم ! رفتم سمتشون . لیدی(با داد ، گریه و عصبانیت): شما ها کجا بودین ؟؟؟؟ وقتی شدوماث داشت مارو شکنجه میکرد ، کجااا بودین؟؟؟ هان؟؟ وقتی که خنجر پهلوی کت نوار رو پاره کرد ، شما کجا بودین ؟؟؟؟ الان اومدنتون به چه درد میخوره ؟؟؟؟ خون کت نوار پای شماست ! به خدا نمیبخشمتون اگه یه مو از سرش کم بشه ! همتون رو میکشم ! برید گمشیدبیروووون!! / دلم خنک شد . خبرنگار ها و مردم با لب و لوچه آویزون ، رفتن توی حیاط بیمارستان . عجب رویی دارن ! خواستم برم لازم داد و بیداد کنم که یهو پکتر کت نوار اومد بیرون . با اینکه ازش دور بودم ، مثل جت خودمو پرت کردم سمتش . با التماس نگاهش کردم . خواستم چیزی بگم که ... دکتر : خوشبختانه ، کت نوار بدن ورزیده و قوی داره (معلومه چون کلاس شمشیر بازی میره😑😊😁 ) علاوه بر اون تحمل دردش هم خیلی زیاد بوده . و با اینکه خون زیادی ازش رفته ، اما خوشبختانه تونستیم زخم رو بخیه کنیم و الان هم حالش بدک نیست . کم کم به هوش میاد . / لیدی : واقعا😍 / دکتر : بله😊 / لیدی :میخوام ببینمش ! لطفا ! 😔😓😍 / دکتر : البته ! اما فقط یه نفر . / با سرعت برق رفتم تو اتاق کت . آروم رفتم نزدیک تخت . مظلومانه خوابیده بود . از صورتش مشخص بود چقدر درد کشیده . موهای طلاییش آشفته بودن و جونی توی تنش نمونده بود .
با دیدن اون وضع ، اشک هام دوباره شروع به باریدن کردن ....... از زبان کت نوار : صدای گریه میومد . چشم هام ذو آروم باز کردم . با چشم های سبزم ، به اقیانوس چشماش خیره شدم ! با دیدن من ، انگار خیلی خوشحال شد . منم خیلی خوشحال بودم . با اینکه درد زیادی داشتم،لبخندی زدم . خواستم چیزی بگم که ..... کاری کرد که توی خواب هم ندید بودم ! یه دستش رو زیر سرم گذاشت و با دست دیگه ، زیر کتفم رو گرفت و یکم بلند کرد و بعد ..... 😱 ...... 💋 رو گذاشت رو 💋 من ! حسابی تعجب کردم ولی ...... باهاش همراه شدم ! 😍 یه kiss طولانی و زیبا . 😍😍 نزدیک ۳ دقیقا طول کشید . و بالاخره از هم جدا شدیم . 😇 این بهترین تجربه زندگیم بود ! 😂😁 داشتم بال درمیاوردم ! نکنه خواب بود ؟ 🤔😍 . یهو لیدی به حرف اومد و با خنده گفت :حواست هست داری فکرت رو بلند باند میگی ؟؟😂 / خیلی خجالت کشیدم ، گفتم:امم...نه......چیزه....آخه....من...........میدونی ؟ ....اممم....😅 / لیدی خندش به بغض تبدیل شد : حالت خوبه دیوونه ؟ / کت : چی ..... بگم ؟ / لیدی : خیلی احمقی ! خیلی ! / کت : بگم ... احمق..توام ؟؟ 😁 / لیدی :خل و چل !!😓😢درد داری ؟ خوبی ؟ / کت : درد .... که دارم.....ولی....خوبم... ! چرا اونکارو کردی؟ / لیدی : کدوم کار ؟ /
کت : همون 💋 دیگه 😁 / لیدی : کتتتتتت! فقط وای به حالت اگه کسی از این موضوع چیزی بفهمه ! فهمیدی ؟؟؟ / کت : 😂😂😁😂😂 / لیدی : دارم با تو حرف میزنم ! کتتتتتتتت !!!! / کت : باش... بابا.... توام😂😁 / لیدی : اگه ریناروژ بفهمه کل شهر خبردار میشن . اونوقت با دستام خفت میکنم ! / کت : اوه....اوه...عصبی !😂 / لیدی : اوففف.....حیف که حالت اینحوریه واگرنه پدرتو درمیاوردم ! بالاخره که خوب میشی ! / کت : بهتره....خوب....نشم !😅 چون مرگم حتمیه ! / لیدی : فعلا مزه بریز تا ببینم چی میشه 😎 / همون لحظه بچه ها اومدن تو اتاق . ریناروژ : سلام سلام ! خوب بدون ما هر هر کر کر راه انداختین! / ریوکو : انگار بهتون خوش گذشته! / کاراپیس : چطوری رفیق ؟ درد داری ؟ / کت : هعی.....چی بگم....بدک نیستم.... بعد از اون kiss💋 ......عالیم ! / وسپریا : کدوم kiss💋 ؟/ کت : همین .... الان....لیدی....من رو ..... Kiss💋... کرد !😁 / از خجالت سرخ شدم . داشتم آب میشدم میرفتم تو زمین . به خصوص اینکه پسرا اونجا بودن . لیدی : کتتتتتتتتت !! / کت : اوه .... اوه...غلط ....کردم !!😵😁 / لیدی : دهن لق دیوونه ! / کاراپیس : ای بابا چیکارش داری ؟ حالا گفته دیگه مگه چیه ؟؟؟😂 / وسپریا : آره حالا که گفت دیگه . / لیدی : از دست شما هااا😞
خب دیگه بقیه پارت بعدی😁😁 امیدوارم خوشتون اومده باشه😄❤❤ ناظر جونم به خدا دستم کنده شد توروخدا منتشر کن التماس !😓😭 منتشر کن دیگه مرسییی😊💖❤❤
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
32 لایک
من اون صحنه رو تصور کردم اب شدم خدای این راست میگن گربه ها چیزی به اسم خجالت هالیشون نیست 😂😂
حق داره بهش میگه دهن لق😂
من به جای کت خجالت کشیدم
منم
عالی بود 👍👍👍👍👍
تنکس😘
تو بهترینیییییییییییییی اجی
مرسیییی😊😍😘
پارت بعد رو کی میدی؟😍
شاید فردا بدم عاجی جون😊 میشه لطفا تست جدیدم رو ببینی ؟ تنکس هانی😊💗💗
هعیی دنیا
راس میگن یه روز بهترین دوستت میشه بدترین دشمنت 🙃💔الان صبا از بهترین دوستم تبدیل شده به بدترین دشمنم🙃💔ببینیم دنیا دس کیه صبا خانم
بچرخ تا بچرخیم😏🤙
آریننننننن !! 😓
نکن اینکارو !😔 صبا دشمنت نیست . هیچ وقت ! تو هم دشمن کسی نیستی !😥 به خدا اگه بخوای خودتو اذیت کنی ، میرم به ساجده میگم یکی بخوابونه زیر گوشتا !!! 😓🙁😭😭
ناراحت نباش ، یه روزی میفهمی دلیلش چی بوده من مطمئنم . مگه قول ندادی غصه نخوری ؟؟😣😥😔💔💔
مرضیه
برو نظرسنجی خانواده ام
اون کاربری ک کنار اسمش قلب سیاه رو بزن بیا تو نظرسنجی گفت و گوش جرعت و حقیقت
پارت بعد رو زود بزار
چشم آجی جون😊❤
چشمت بی بلا
سلام اجی میشه یه لحظه بیای تست جدیدم ؟؟ مرسی😊❤❤
باش عزیزم
فقط کدوم تستت بیام؟؟؟
مرضیه. چرا کت رو اینطوری میکنی آخه؟؟؟؟؟؟
چطوریش کردم مگه ؟؟🤔 نترس آجی خوب میشه حالش😊❤
آخه لیدی هی بهش میگه دیونه دیونه 😐😐😐یکمی کت رو باهوش و شجاع کن اون قدر هام کت نوار شوخ طلبع نیس
چشم آجی جون درستش میکنم😊❤
ممنوم اجی مرضیه🤩🤩🤩🤩
عالیییییییی😭(اشک شوقه😂)
خیلی خوب بود اجی😂😐
ممنون جیگرم😊🤗
مرضیه چند روز تو تستچی نبودم الان این داستانتو میبینم ببخشید
نه عیب نداره😊❤
میسی فقط پارت بعد رو زود تر بزار من عاشق این داستانت شدم مخصوصا جای لیدی و کت😁😁😁😁😁😁😁
چشم ملیکا جونم😊😘
😘😘😘😘😘😘