💙من و سوبین💙(پارت دوم)

تو راه هیچکس صحبت نکرد که آخرش سوبین سکوت رو شکست +اممم...ا/ت شی...فکر کنم...گم شدیم _چییییی؟ مگه تو جایی که قرار بود بریم رو بلد نبودییی؟؟؟ +چرا ولی اشتباه اومدم _خب دور بزن شاید راه درست رو پیدا کردیم +اوففف بنزین نداریم _آههههه الان چیکار کنیمممم؟ +صبر کن برم صندوق رو ببینم شاید بنزین داشته باشم

_باشه برو . . +هی ا/ت شی بنزین داشتمممم _واقعا؟خب سریع بزن بریم +باشه +خب بریم _بریم راه افتادیم من خیلی گشنم بود چون جز صبحونه دیگه چیزی نخوردم به روی خودم نیاوردم ولی شکمم همه چیز رو لو داد با اون صداش +اوه گشنته؟من همیشه با خودم خوراکی دارم از توی کیفم بردار به کیفش که روی صندلی های عقب بود اشاره کرد

_نه من گشنم نیست +دروغ نگو همین الان شکمت همه چیز رو گفت _باوشه کیفش رو برداشتم از توش خوراکی برداشتم خوردم اون یه ذره خوراکی برای منِ شکمو کافی نبود ولی دیگه مجبورم _کی میرسیم؟ +هنوز خیلی مونده _خب تو میتونی همینجا حرفت رو بگی +نه نمیتونم چون میخوام یه چیزی رو هم بهت نشون بدم _باشه

همین جوری داشتم از پنجره بیرون رو نگاه میکردم که سوبین شروع کرد به حرف زدن +میگم میتونم یه سوال بپرسم؟ _بگو +تو دوست پسر داری؟ _برای چی میپرسی؟ +همینجوری حالا تو بگو _من تازه دورزه اومدم اینجا و زیاد اینجا و آدماش رو نمی شناسم وقتی هم توی لندن زندگی میکردم زیاد بیرون نمیرفتم و بیشتر به درسم اهمیت میدادم حالا بگذریم نه دوست پسر ندارم

+آها باشه دوباره به بیرون نگاه کردم که آخرش خسته شدم رفتم سراغ گوشیم از تو کیفم درش آوردم و رفتم سراغ بازی هام . . _آه سوبین شی پس کی میرسیم خسته شدم +یکم دیگه میرسیم فقط قبلش باید بریم یجایی بعدش میریم به مقصد اصلیمون _اول قراره کجا بریم بعد بریم مقصد اصلیمون؟ +خب اینجا بیشتر ویلا هست قراره بریم ویلای دوستم یه چیزی رو بهش بدم بعدش میریم جایی که قراره بریم

این پارت تموم شد ببخشید کم بود ولی پارت بعد که یعنی پارت آخره زیاده و اینکه امتحان داشتم برای همین دیر گذاشتم ببخشید🥰❤

............

............

.........‌

خدافظ🖐🏻