رمان پری دریایی پارت ۴

ادامه داستان

مرینت : باید یه کاری کنیم که ازین جا بیرون بیایم ولی چطوری آدرین: اونجا رو نگاه کن شاید اگه اون سنگ رو تکون بدیم می تونیم از این جا بیایم بیرون. سنگ هارو هول دادند و بیرون اومدن مرینت: حالا بدون معجزه گر هامون چطوری با ارباب شرارت و جادوگر مبارزه کنیم

ساحره: شماها این جایین چطوری از سیاه چال بیرون اومدین؟ مرینت: آدرین مراقب باش. باید فرار کنیم جادوگر: نمی تونی چنگ من در برید ساحره پاش به به تکه سنگی خورد و صدف شکست و اکوما آزاد شد و دیدند که ساحره همون مادر آدرین بوده که شرور شده. مادر آدرین: آدرین حالت خوبه آدرین: یعنی شما تموم این مدت زنده بودید و شرور شده بودید. هردو پسر و مادر هم دیگر رو در آغوش گرفتن. مرینت: معجزه گر هامون کجاست؟ مادر آدرین: معجزه گر ها دست ارباب شرارت هستش. مرینت: وای نه ارباب شرارت با اون دوتا معجزه گر می تونه فرمانروای کل دنیا بشه باید جلوشو بگیریم

مرینت و آدرین مادر آدرین به سطح آب رفتن. مرینت : ما که پری دریایی هستیم چجوری با ارباب شرارت مبارزه کنیم. مادر آدرین: من دارویی دارم که شما رو تبدیل به انسان می کنه. مرینت و آدرین تبدیل به انسان شدن وبه جنگ ارباب شرارت رفتن

ارباب شرارت: شما هیچ کاری نمی تونید بکنید معجزه گر هاتون دست کنه. مرینت: اگه باهم کار کنیم می تونیم تورو شکست بدیم. اکومایی که مادر آدرین رو شرور کرده بود دوباره برگشت و این بار آدرین رو شرور کرد

مرینت : آدرین داری چیکار می‌کنی. آدرین: تا ابد از شرت خلاص بشم و نابودت کنم. یک گوی قرمز و سیاه بود که تیکی و بلگ توش زندانی شده بودند وقتی آدرین از پنجه برنده اش استفاده کرد به جایی که مرینت را نابود بکند گوی را شکست تیکی و پلگ آزاد شدند و مرینت به دختر کفشدوزکی تبدیل شد اکوما تو گردنبندی که برای آدرین درست کرده بود بودش گردنبند رو شوند و اکوما آزاد شد. مرینت و آدرین تبدیل به دختر کفشدوزکی و گربه سیاه شدند و باهم دنیا رو نجات دادند.

گابریل به حالت عادی برگشت و همه دیدند که ارباب شرارت همون نا پدری آدرین بود. پدر آدرین هم تو سیاه چال تبعید شد و مرینت و آدرین باهم ازدواج کردند تا ابد با خوبی و خوشی کنار هم زندگی کردند.

خب امیدوارم خوشتون اومده باشه اما داستان هنوز تموم نشده و همچنان ادامه دارد.....

بای بای👋👋❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️