پری دریایی در پاریس

خب عزیزان نظر و. لایک فراموش نشه بریم برای شروع اونجابودیم که مرینت کنار الیا نشسته بود مرینت: کنار من یک دختر به اسم الیا نشسته بود خیلی کنجکاو بود و. همش نگام میکر یعنی ادما همه همینن؟ من بهش گفتم اتفاقی افتاده؟ الیا: مرینت کنار من نشست وایییییییییی خیلی قشنگ بود و لباس های خیلی قشنگی داشت بعد بهم گفت اتفاقی افتاده گفتم: نه فقط تو خیلی ناز هستی مرینت: اون دحتر بهم گفت نازم خب مگه ادما ناز نیستن؟ زنگ های تفریح مدرسه را چک کردم و چند بار نزدیک بود با مخ برم توی در واقعا چرا آدما پا دارن؟ دم که بهتره و. تازه باید هر ۲۰ دقیقه اب بخورم چون بدنم به اب نیاز داره نمیدونم چرا پسرا بهم زل زدن 😐😐 مگه چیکار کردم کلافه شدم هر جا میرفتم بهم نگاه میکردن یعمی چی اخه حالا پری دریایی ادم ندیدن؟ ادرین: مرینت موقع زنگ تفریح همش میرفت و همه جا را نگاه میکرد یعنی چیشده؟ مدرسه تموم شد ولی مرینت فکر میکر هنوز باد توی مدرسه بمونه رفتم پیشش و گفتم

چرا نمیری خونه!؟ مرینت: داشتم مدرسه را نگاه میکردم که ببینم میتونم چیزی پیدا کنم که یک پسر که اسمش انگاری اادریان نهنه اها ادرین بود اومد و گفت تو نمیری خونه منم گفتم. مگه مدرسه تموم شد؟ اون گفت: واااااا مگه مدرسه تا الان نرفتی؟ گفتم چرا ولی ام اها من توی یک جزیره بودم که اونجا مدرسه ها تموم. نمیشد اون گفت: تو چقدر عجیبی و پس برای همینه اینقدر قشنگ جواب خانم بوستیه را دادی خب خونت کجاست؟ ترسیدم و گفتم ام ام اها من کنار دریا میخوابم اون پسره خندش گرفت و گفت بیا من از پدرم اجازه بگیرم و تو رو ببرم خونه ی خودمون مرینت: گفتم نه ام من باید برم ولی اون پسر گفت لطفا ما پری ها رسم داریم که اگر ازمون خواهش کنن قبول کنیم برای همین گفتم باشه

بچه ها بنظرتون معجزه گر بیاد یا نه؟ گابریل: توی خونه نشسته بودم که ادرین تماس تصویری گرفت و گفت پدر میتونم یکی از دوستام که اسمش مرینته را بیارم خونه گفتم مر..... رینت؟ گفت اره گفتم چه شکلیه و مرینت را گرفت 😳وای اون اون اون یک یک......

خب داستان تمومه نظر ها بره بالا و چالش: بچه ها معجزه گر بیاد یا نه؟ رای گیری: مرینت پری دریایی یا مرینت ادم؟

خب حداحافظ

مراقب خودتون باشید

خدانگه دار