تصمیم گرفتم دیگه چیزی به کسی نگم شاید باباش پشیمون شه و دست از این کار هاش برداره اینجوری بهتره تا اینکه سون ریو ول کنه بره پس چیزی نگفتم اما وقتی اون مرتیکه رو میدیدم خون به مغزم نمیرسید دلم میخاد بگیرم انقدر بزنمش تا آدم شه سون ریو تازه حالش خوب شده چرا این انقدر عوضیه خدایا یعنی این بچه خوشکل و زنت که فقط چند سال ازم بزرگتره و هیونگ من به حساب میاد برات کم بود !!!!!!! تو حال خودم بودم که جونگ کوک یه دفعه جلوم ظاهر شد قلبم اومد تو دهنم نزدیک بود ف ش بارونش کنم چون هم اعصاب درستی نداشتم اینم یهو اومد جلوم _ چته خوبی چی شده + خیلی عنتری _ ای بابا برای چی +را اینطوری میای جلو آدم قبض روح شدم _باشع ببخشید تو هم باید حواست رو جمع میکردی + خیلی خوب باشه _ تو چت شده قشنگ از قیافت معلومه که یکی کاری کرده از الان بگم پاچه منو نگیری ها چون من کاری نکردم .. بهش یک چشم قره ای رفتم که دیگه هیچی نگفت
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
30 لایک
عزیزم تو اسلاید یک یه اشتباه خیلی جزئی کردی
باید مینوشتی اونی
هیونگ میشه برادر بزرگ تر که پسرها به برادر بزرگشون میگن
اونی میشه خواهر بزرگ تر که دختر ها به خواهر بزرگ تر شون میگن😊
عالیی💙🎀
سلام مرسی اجییی
🥰🥺
عالیییییییییی بعدیییی پلیز
مرسی فردا مثلا همیشه روزی یک پارت
عالییییییییییییی
اجووووووو پارت بعدیییی رو میزاری یا نههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام فردا
آخه خواهرم با گوشی من درس میخونه
وییییی