2/2 FROZEN TEARS

کاگامی:1,2,3,4,5,6,7,8,9, آدرین:نکن .کاگامی:فرصت تمومه. آدرین" کاگامی داره میفته😱چشمان رو بستم .سرم گیج رفت و خوردم زمین .کاگامی نزدیک زمین بود😱

آدرین"چشمام چیزی ندید ولی صدایی را حس میکردم.صدای مردم بود که کسی را تشویق میکردند .چشمام رو باز کردم.دیدم لیدی باگ کاگامی رو نجات داده😇همه میگن:لیدی باگ قهرمان امشب و اینجا بمان!آدرین:ممنون لیدی باگ. کاگامی:آدرین خیلی نامردی😢😡.آدرین:ببخشید کاگامی من عاشق مرینتم.مامان کاگامی"سریع اومدم پیش کاگامی .کاگامی:مامان!مامان کاگامی:کاگامی نگرانم کردی😡آنقدر ترسیده بودم .توی راه سرم گیج رفت و نزدیک بود ماشین بهم بزنه ولی این پسر جوان (لوکا)نجاتم داد. لوکا:خوبی کاگامی؟کاگامی"این پسره لوکا خیلی خوشتیپه.به مامانم کمک کرده. کاگامی:خوبم،مرسی به مامانم کمک کردی.لوکا:وظیفه بود.لوکا "دیگه وقتش بود . یک گل از جیبم برداشتم و گفتم .کاگامی من به تو ع.ل.ا.ق.ه دارم .کاگامی"این پسره از ته قلب عاشقمه.منم آدرین رو میبخشم و با لوکا رابطه ایجاد میکنم .لوکا:کاگامی من رو دوست داری؟کاگامی:بله

قیافه ی آدرین و لیدی باگ و مامان کاگامی 🙂

درین "کاگامی و مامان کاگامی و لوکا با هم رفتن .لیدی باگ:خدا حافظ آدرین👋آدرین:خدا حافظ👋گابریل:ناتالی باید یک نقشه ی درست و حسابی بکشیم!😈آدرین "اومدم خونه خسته بودم.بابام اومد طرفم من سریع رفتم اتاق. گابریل:آدرین چت شده. آدرین:هیچی .گابریل:تو نباید از خونه بیرون بری و نباید با اون دختر نانوا بگردی!

آدرین"بی اختیار گفتم زندگی منه و دلم میخواد با مرینت بگردم چون ع.ش.ق.م.ه تو برو قصه ی شکستت رو بخور هاگ ماث .گابریل:تو از کجا میدونی من هاگ ماثم😡آدرین:نمیخوام باهات حرف بزنم. گابریل:بهم بگو😡آدرین :نمی گم .گابریل"در اتاق قفل نبود و من درو باز کردم.آدرین:برو بیرون. گابریل:از کجا میدونی؟آدرین:از اینجا پلگ پنجه ها بیرون🐾

گابریل:چرا به من نگفتی کت نواری؟کت:نمیخواستم بگم باید هویتم مخفی باشه.گابریل:بهت دستور میدم معجزه گرت رو بدی. کت:نمیدم.گابریل:یک قابلمه روی زمین بود به طرف آدرین پرتش کردم اون افتاد .معجزه گرش رو گرفتم و تبدیل شدم و قدرتم رو فعال کردم(پنجه ی برنده)آدرین:چیکار میکنی.گابریل:معجزه گر کفشدوزک کجاست؟ناتالی:الآن آدرین میمیره😱

نویسنده:ببین ناتالی اگه میخوای گابریل آدرین رو نشه به این شماره زنگ بزن.ناتالی:باشه😰گابریل:معجزه گر کفشدوزک کجاست؟آدرین:نمی گم . ناتالی "دیدم لیدی باگ اومد آدرین رو نجات داد و با یویو گابریل رو انداخت زمین.گابریل:من هردوتون رو نابود میکنم و معجزه گردون رو میگیرم و امیلی رو بر میکرد منم و یک آدرین دیگه میسازم😈

آدرین:من چقدر بدبختم(با اشک😭)اون از مادرم که مرده.اینم از پدرم که بد جنسه.چرا خدا چرا؟هرچی بلاست سر من میاد! گابریل:ناراحت نباش پسرم من با این ۲معجزه گر امیلی رو زنده میکنم.آدرین:می فهمی چی میگی؟میدونستی اگه مامان رو زنده کنی بجاش یکی دیگه میمیره.لیدی بلگ:راست میگه.ناتالی:قربان شما این راه را نباید ادامه دهید .نویسنده:گابریل جواب نداد

آدرین"یک چیزی خورد به سر گابریل و بیهوش شد(هنوز زندست) کامنت (نظر فراموش نشه) ♦️پایان♦️ پارت بعدی بزودی.انچه خواهید دید در صفحه ی بعد

آنچه خواهید دید لیدی باگ" یک مرد با نقاب وارد شد.مرد با نقاب:این دو اتفاق کار منه! لیدی باگ:برات خوشحالم .کاگامی:لوکا تو بهترینی خدا حافظ