
سلام دوستان عزیز نمیدونم چطوری عذر خواهی کنم باور کنین این پارت رو گزاشته بودم تستچی حذفش کرد مجبور شدم دوباره بنویسم اگه لایک یا نظر نمیدین حق دارین چون خیلی دیر فرستادم خواهش میکنم منو ببخشین
لیدی باگ🐞:داشتم گریه میکردم 😭😭آخه چرا چرا کاگامی منو انقدر اذیت میکنه 😖چرا نمیتونم به آدرین برسم چرا آخه انگار سر نوشت نمیخواد من با اون باشم پس کی رو انتخاب کنم خب کت نوار هم خیلی بد نیست پسر خوبیه آره بهتره دوست پسرم کت نوار باشه اون فرشته ی عشق هست😌 ولی ولی نمیتونم آدرین رو فراموش کنم خدا چیکار کنم که فراموشش کنم شیطونه میگه 😡😡برو ماشین بزنتت و فراموشی بگیری نه ایده های احمقانه نکن مرینت که شنیدم یه نفر گفت بانوی من اون کت نوار بود و داشت که میومد سمتم زود اشکامو پاک کردم که نفهمه گریه کردم و اومد جلو:خوبی بانوی من لیدی باگ🐞:آره خوبم چطور؟ کت نوار🐾:گریه کردی؟لیدی باگ🐞:چی،گریه ،من ،نه بابا این فقط حساسیت فصلی است کت نوار🐾:میدونستم داره دروغ میگه بهم دروغ نگو من میتونم از قدرت حسی که دارم میتونم بفهمم بهم بگو چی شده شاید کمکت کنم؟؟؟ لیدی باگ🐞:خب میدونی دوست پسر من چند روز قراره راه سفر و منم دلم براش تنگ شده برای همین یکم اشک ریختم میخوام فراموشش کنم ولی نمیدونم چطوری!! کت نوار🐾:خب اگه واقعا دوست داری فراموشش کنی باید هر عکسی یا نوشته ای که در مورد اونه دور بندازی و شب ها هی کتاب بخونی که حتی صداش هم یادت نیاد اون وقت یادت میره لیدی🐞:راست میگی یعنی بلخره یادم میره؟؟؟کت🐾:خب نمیدونم ولی یه امتحانی بکن لیدی باگ🐞:خیلی ممنون کت ساعت چنده؟کت🐾:سااااااعععععععععت اممم چیییییییییییییییییییییی ۹ شب من باید برم تا پدرم منو نکشته لیدی باگ:خندیدم و گفتم پس برو که تا فردا برسی😂😂😂کت نوار:باش راستی زیاد خودتو ناراحت نکن لیدی🐞:باش کت🐾:گریه نکنی ها لیدی باگ:باش کت برو کت:قربونت بشم لیدی:کتتتتتتتتتتتتتتت بابات منتظرته کت نوار : اوپس بای
چشمام رو باز کردم با دو چشم سبز روبرو شدم از دستش اعصبانی بودم😡 و رومو کردم اون ور ولی اون اومد جلو و خواست بغلم کنه گفتم از اینجا برو تو بهم خیانت کردی چرا با بقیه نیومدی تو بهم قول دادی کت نوار🐾:واقعا متاسفم بانوی من نتونستم بیام چون وقت نکردم و آروم دستامو آوردم دور کمرش لیدی باگ🐞:ولم کن. نویسنده📝:ولی کت نوار بیشتر بغلش میکرد و لیدی باگ نشست تو زانوی کت نوار صورتش بهش نزدیک شده بود کت نوار🐾:واقعا متاسفم بانوی من آخه تو اتاق عمل بودم نتونستم بیام پیش تو و بقیه لیدی باگ🐞:ولی تو بهم قول داده بودی😥 کت:میدونم ولی فردا کنارتم و آروم دستمو گزاشتم تو قفسه ی سینه اش چرا انقدر تند میزنه لیدی؛؟:مَ من نمیدونم چرا اینو میپرسی که دیدم بیشتر کف دستشو تو قلبم فشار داد چساش بسته بود و گفت مرابقشی؟لیدی:آ آره خب که دیدم صورتشو آورد جلو کت خودت میدونی که من...که انگشتشو گزاشت تو لبم و گفت:میدونم اینو چند هزار بار گفتی یه شب تو بغلم بخوابی که زور نیس لیدی باگ🐞:یه لبخند زدم و سرمو گزاشتم تو سینه اش و یکم گرم شدم😌 و تو بغل همدیگه خوابیدیم چشمام رو باز کردم تو تخت بودم🛏 دیدم کت نوار نیس حتما اون زود تر از من بیدار شده و داره با بقیه صبحونه میخوره و رفتم دستو صورتمو شستم اینجا جای قشنگی برای تفریح ابر قهرمان بود چون هاکمات نمیتونست ۴ هفته کسی رو شرور کنه گفتم یکمی هم تفریح کنیم اومدیم تو یه ویلای کوچک در جنگل و رفتم دیدم بانکیس و ریاروژ دارن صبحانه میخورن صبح بخیر بچه ها بانکیس🐇:بلخره بیدار شدی لیدی باگ بیا بیا صبحونه بخور لیدی🐾:بقیه کجان؟ ریاروژ🦊:بقیه رفتن یکم چوب و میوه و سبزی از جنگل جمع کنن و بیارن لیدی باگ🐞:کت نوار هم اومده که دیدم یهو هر دوتاشون ساکت موندن
بانکیس🐇:یه نفس عمیق کشیدم اممممم لیدی باگ کت نوار اصلا اینجا نیومده و نخواهد آمد😔لیدی باگ🐞:چی داری میگی من دیشب باهاش تو پشت بام خوابیدم گفت که امروز قراره بیاد حتما شما خواب بودید و ندیدید که اون با بقیه رفته ریاروژ🦊:لیدی باگ کت نوار اینجا نیست😓 لیدی باگ🐞:هه هه هه شوخی مسخره ای بود خیلی. خندیدیم هاهاها اصلا هم باحال نبود دیروز بهم گفت که از اتاق عمل برگشته چرا مگه کجاشو عمل کرده بودن؟بانکیس🐇:لیدی باگ کتتتت نوار اینجا نیست درسته اون عمل کرده اون اون قل...قل لیدی🐞:قل قل چیه چرا اینطوری میکنین😡😡😡 ریاروژ🦊:دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و داد زدم و گریه کردم اصلا میدونی قلبی که تو سینه هست ماله کت نواره و رفتم بیرون لیدی باگ:چیییییی چی دارین میگرن این چه شوخیه؟؟؟؟
بانکیس🐇:ولی لیدی باگ این حقیقت داره کت نوار مُرده اون بخاطر تو قلبشو در آورد و داد به تو 😭😭😭😭😭لیدی باگ🐞:هه این دروغه اینم یکی از شوخی های کت نواره که به شما اینطوری گفته که دیدم ریاروژ اومد جلو و یه کاغذ محکم زد به دستم و گفت بخونش اون وقت می فهمی و رفت یه گوشه ای گریه کرد این دیگه چیه حتما سوپرایزه مگه نه😁😉😏😏 که دیدم بانکیس داشت اشک میریخت دییییییگهههههههه کااااااااافییییییییه شما با این اَدا های مسخرتون منو مجبور میکنین که معجزه گراتون رو ازتون بگیرم که دیدم بقیه از در اومدن همه سر پایین و بی حوصله وارد شده لوکا🐍:سلام لیدی باگ لیدی باگ:به اینا یه چیزی بگو هی میگن کت نوار مُرده کت نوار مُرده اه لوکا:ولی این واقعیت داره لیدی باگ لیدی باگ:دیگه بشه بقیقه نمیخوان چیزی بگن کاراپاس🐢:ولی لیدی باگ این حقیقت داره کت نوار مُرده باید بفهمی لیدی باگ:یهو به نفس نفس اوفتادم کاغذ رو باز کردم دست خط کت نوار بود: نوشته کت نوار(سلام بانوی من خوبی؟امید وارم حالت خیلی بهتر باشه بعد از اینکه از بیمارستان برگشتی ببخشید که دیروز نتونستم باهات بیام لطفا مو ببخش دیروز هم که خوابیدیم بهترین روز زندگیم بود خودت بهتر میدونی که خیلی برام مهمی♡ببین لطفا منو ببخش الان که داری این نامه رو میتونی من دیگه نیستم یعنی قبل از مَرگَم نوشته ام الان تو توی اتاق عمل و منم منتظر تو هستم تو توی جنگ با شدومات بد جوری آسیب دیدی و ما بردیمت بیمارستان دکتر گفت که زنده نمیمونی برای همین من داو طلب شده تا قلبمو به تو بدم الان وقت من می رسه که قلبم از بدنم جدا بشه میدونم خیلی درد داره ولی ارزششو داره😊راستی اون قبلی که تو سینه هست ماله من نیست ماله تو بود که تو برام امانتی داده بودی و منم به صاحب اصلیش برگردوندم لطفا خوب ازش مراقبت کن بانوی من نزار غمگین بشه نزار اذیت بشه بهش فشار نده نزار کسی اونو بشکنه ولی اینو بدون که من در اون قلبت همیشه پیشت هستم همیشه کنارتم شاید منو نتونی ببینی ولی اینو بدون من همیشه کنارتم خیلی خیلی دوست دارم بانوی من خدا نگهدار🐾 ) کاغذ از دستم افتاد باورش برام سخت بود ولی نباید باور کنم اینم از شوخی هاشه
و کاغذ رو گزاشتم تو یویو و محکم در 🚪ویلا رو شکوندم و رفتم بیرون و بقیه دنبالم بودن و میگفتن که نرم بهشون گوش ندادم و رفتم سالن بیمارستان داد زدم دکتر خودتو نشون شده الان دکتر👨⚕️:لیدی باگ چیزی شده؟لیدی:رفتم جلو و از یقش گرفتم و گفتم کت نوار کجاس دکتر👨⚕️:من متاسفم لیدی باگ من من هر چه قدر سعی کردم منصرفش کنم نشد هی داشت داد میزد که تو رو برگردونم میخواستم جولوشو بگیرم ولی نمیشد حتی دوستات هم نمیتونستن جلوشو بگیرن و میخواست خودشو بکشه و منم مجبور شده معامله اش رو قبول کنم و قلبشو در آوردم و گزاشتم تو بدنت من واقعا معاضدت میخوام من هر کاری کردم نشد 😖😖😖😖😭😭😔😔😔لیدی باگ🐞:الان بهم بگو اون کجاس دکتر👨⚕️:واقعا میخوای ببینیش؟ لیدی باگ:معلومه دکتر:دنبالم بیا بقیه هم دنبال منو لیدی باگ اومدن لیدی:دکتر منو برد تو یه سالن کوچیک اونجا یه دَر بود و دکتر قفلشو باز کرد یه اتاق بود اتاق تاریک ولی یکم سایه داشت و پامو گزاشتم تو اتاق و دیدم دکتر و بچه ها اونجا وایسادن و اشک میریزن اونجا یه پارچه ی سفید⚪ دیدم یه کناره هاش گل چیده بودن🌹🥀رفتم جلو و تو زمین نشستم و پارچه ی سفید رو لمس کردم و پارچه رو از روش برداشتم که دیدم کت نواره و اونو خوابونده بودن چشاش بسته بود ببین کت من حوصله ی شوخی رو ندارم پس چشماتو باز کن کتتتتتتت باز کن چشماتو کتتتتتتت خواهش میکنم 😰😰😰کتتتتتت با تو ام که دیدم همه ی بچه از شدت گریه داشتن خودشونو میزدن یهو یه حس عجیبی پیدا کردم و به نفس نفس اوفتادم و رومو کردم طرف کت نوار محکم تکونش میدادم ولی بلند نمیشد این چجور خوشیهه آخه چرا اذیتم میکنین کتتتتتتتت پاشو میگم کتتتتتت سرمو گزاشتم تو سینه اش چرا نفس نمی کشید چرا نمی تونستم اون چشم های سبز زیباس🟢 رو ببینم هی تکونش میدادم ولی باز هم بلند نمیشد داد میزدم کت کت کتتتتتتتتتتتتتتت نواااااااااار بلند شو کت با تو ام کتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت بلند شو نعلتی میگم بلند شو😭😭😭😱😱😱😰😰😰😖😖 کتتتتتتتتتتتتتتت😭 و آروم یه بوسه ی کوچیک زدم و دستشو گزاشتم تو صورتم و گفتم نگران نباش مراقبشم قول میدم 😭😭😭😭
خب تموم شد😭😭😭😭 امید وارم به اندازهی من گریه کرده باشین اگه میخواین بفهمین چی میشه نظر و لایک بدین بای و ناظر تو خدا منتشر کن چیز خاصی نداره
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
کتتتتتتت😭😭😭😭😭
لطفا بگو لیدی داره خواب میبینه!
تروخدا بگو دروغه سردرد شدید گرفتم سر این پارت😭😭😭💔💔💔
شما؟
ساحلم
ها؟
😫😫😫😫😫😫😫😫😫
😭😭😭
هنوز نیومده نه؟
بهتره عکس ای بزاری که تایید کننو منتشر کنن و گرنه اصلا منتشر نمیشه
امیدوارم که منتشر بشه
به هر حال ما که نشستیم،یه هفته هم روش چیزی از ما کم نمیکنه
امیدوارم منتشر بشه تا تو هم ناراحت نباشی😊😊😊
اخخخخ قربونت برم من ممنون عزیز دلم🥺🥺🥺🥺🥺
😊😊😊😘😘😘💕💕💕
دوستان تستم پاک شده بخاطر عکسس عکس فقط از لیدی و کت نوار بود چیزی بدی نداشت باور کنیم لیدی باگ فشفشه تو دستش هست و کت نوار هم داره بهش نگاه میکنه همین چیز بدی نیست که تستچی پاکش کرده😭😭😫😭😫😫😫😭😭😭😭😭مجبورم دوباره بنویسم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😫
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااا😵😵😵😵😩😵به چه چیزاییییییی گیر میدننننننن😠😠😠😠😠😠 دوباره بنویس عکسشم یه چیز عادی بزار ببینم تستچی میتونه ایراد بگیر
ببخشید بگیره
😭😭😭😭😭گزاشتم آجی جونم هنوز تو صف هست
اشکال نداره
اشکال نداره میاد 😭😭😭😭😭
نمیاد ببین چند روزه که نیومده اه
این پارت خیلی عر دار بود😭😭😭😱
راستی من یه تک پارتی کمی هر دار نوشتم تو برسیه اسمش:رفتم بدون بجا گذاشتن خاکستر
هر وقت منتشر شد دوست داشتید میتونید بخونید
چشم حتما آدرین منم ۲ تا تست گزاشتم ۶ روزه که هنوز تو صفه 😭😭
واسه من 1 هفته تو صف بود آخر عدم تأیید خورد😭
عدم تائید یعنی همون چیزی هست که تست هارو نمیاره و خود به خود پاک میکنه؟
مثلا ناظر داره بررسی میکنه بعد تو تست چیز بدی میبینه عدم تأیید میزنه یعنی تست منتشر نمیشه ولی تست من جز کلمه ی سیلی چیز بدی نداشت باز اونم سانسور کردم
عه منم سیلی کرده بودم البته تو پارت قبل ولی منتشر شد این ۲ تا تستم چیز زیادی ندارن فقط ناراحت کننده هست
ببخشید عزیز
داستان شما هنوز نیومده؟
درست میگم؟
بله درسته صف خیلی شلوغه عزیزم اگه میشه یکم دیگه منتظر بمانید
ممنون عزیزم
من فکر کردم یادت رفته
دستت درد نکنه
عزیزم هنوز هم صف شلوغه اره؟
باشه منتظر میمونیم
خب چیکار کنم عزیزم ۱۰۰ ها نفر تست گزاشتن انشالله فردا میاد انشالله
باشه عزیز ایرادی نداره
دوستان لطفا یکم منتظر بمانید صف خیلی شلوغه شاید تا فردا نیاد
اجی تو دستاورد بچه محل رو نگرفتی؟؟؟؟
تو پیامم اومد نوشته بچه محل هووورا شما دستاورد بچه محل را گرفتید یعنی چی بچه محل چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دستاورد هست دستاورد بچه محل برای کسایی هست که بیشتر از 1 ماهه تو تستچی عضو هستن به من هم این دستاورد رو داده
راستی اجی پارت جدید داستانم امد