10 اسلاید چند گزینه ای توسط: ملیکا انتشار: 3 سال پیش 459 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام بچه خوبین؟واقعا نمیدونم چجوری معضرت خواهی کردم ببخشید دیر گزاشتم ۲ بار تستم پاک شد خب چیکار کنم😞😞درس ها هم که نمیزاره
چی؟؟؟؟؟؟؟تو چی گفتی!!!!هِرون🧝♂️:قربان درست شنیدین هنوز هستن ۲ تا_ چطور ممکنه هرون من همشون رو نابود کردم چطوری این دوتا ابر قهرمان هارو ندیدم هرون:من نمیدونم خانم! امروز تونستیم ردیابیشون کنیم و تونستیم بفهمیم کجا در کدام کشورند_زود بگو کدوم گوری هستند؟ هارول🧝♂️:علی حضرت اونا تو فرانسه هستن تو پاریس انگاری هم که من و هرون از هاروک شنیدیم اونا ۲ تا نو
جوون هستن ولی دقیق نمیدونم چند سالشونه؟دخترن یا پسر؟قدرتشون چیه؟_پس زود باشین تحقیق کنین الان وگرنه از قصر پرتتون میکنم پایین فهمیدین؟هرون،هارول:بله خانم که یکی در سالن کار قربان رو زد اون خانم ملین بود دوست قربان ام خوش اومدید خانم ملین بفرمائید ملین👸🏻:هرون برام چایی بیار هرون:چشم خ...خانم ملین:به چی زل زدی موجود بی ریخت برو بیرون 😒😒🤬🤬هرول:ا....ا.... ببخشید..خا....ن...م و رفتم و د..ر رو بستم
ملین:خبببببببب حال رفیقم چطوره؟_بدک نیستم ملین:چیه چی شده دوباره ؟:اعصابم به هم خورده ملین:آه واقعا که تو هم آه چی شده تو این همه ثروت،قدرت بیین قصرتو طلاهاتو بده این کریستال رو ببینم _نه ملین حرفشان نزن تو دوست بچگی منی و خودت هم میدونی من برای به دست آوردن این کریستال چقدر تلاش کردم ملین:ببین ... من از همه چیز خبر دارم میدونم دوتا ابر قهرمان هنوز وجود دارن نگران نباش خودشون و قدرتشون رو می کشیم که سمت کریستال و بعد که بی قدرت شدن میکشیمشون _میدونم لازم نیست بگی به هرون و هارول و بقیه گفتم که برو اونجا اون ابر قهرمان های مسخره او پیدا کن هاهاهاهاهاهاهاهاها😈😈😈😈😈
وایی خدا یه دشمن جدید بد تر از شدومات😱😱
الترا🦇:از شیشه ی قصر نگاهشون میکردم و میشنویدم چی می گفتن، وای نه نه،نه نه اگه این دوتا ابر قهرمان ها هم از بین برن ما هم شانسی نداریم تا شکشتش بدیم از الترا به فریون،از الترا به فریون ، هنوز از پکسی گرل خبری نیست چند روزه که تو فرانسه تو پاریس هست فریون🐦:از فریون به الترا نه الترا هنوز نه بهش زنگ زدم جواب نداد الترا🦇:باش بیا تو برج ساختمان فریون🐦:باش با موهای درازم مثل یویو پرت کردم به ساختمان ها و پریدم که رسیدم الترا!الترا🦇:فریون بقیه کجاس فریون🐦:بقیه الان میرسن فقط نباید نزدیک قصر روانی باشیم ممکنه ما رو گیر بندازه الترا:اره بیا بریم تو پایین پل پارک رفتیم اونجا و لیدی باتر فلای هم اومد بارتفلی هم همینطور باتر فلای🦋:خب چی شد ؟بارتفلی🌈:بزارین حدث بزنم خبری از پکسی گرل نیست درسته؟الترا🦇:اره باشد یکمی صبر کنیم ببینیم چی میشه دیوونه نیستیم که این همه راه رو برای رفتن به فرانسه تی کنیم مطمئنم پکسی از پسش بر میاد بارتفلی🌈:والا اینطوری که من میبینم خانم...میخواد قدرت اونا رو هم بگیره فریون🐦:اره ولی ما نمیدونیم کی هستن حتی نمیدونیم قدرتشون چیه؟ باتر فلای🦋:ولی حالا که پکسی گرل اونجا هست میتونیم بفهمیم میگم امشب چطوره تو اتاقم باهاش تصویری صحبت کنیم ببینیم چی به دست آورده همه:فکر خوبیه😃بارتفلی🌈:فقط باید از بابا و مامان هامون اجازه بگیریم خدا رو شکر که پکسی گرل مادر نداره چون اصلا انسان نیست
عه پکسی گرل هم اومد😍😍😍😍
نویسنده📝:خب از شخصیت های جدید گذشتیم بریم سراغ پاریس🗼از زبان لیدی باگ🐞:لاکی چارم💫💥🐞چی یه عینک کت نوار🐾:کتاکلزممممممممم _۴ دقیقه بعد_ بزن قدش کت نوار🐾:میگم بانوی من این شرور واقعا جدی بود البته ما از اون جدی تریم لیدی باگ🐞:اره تو جدی😐کت:معلومه که جدی ام لیدی باگ:تو همیشه مسخره بازی در میاری😑😐کت نوار: یه جوری میگی تا حالا دیدی من مسخره بازی در بزارم جدی تر از من پیدا نمیکنی😁😁😁لیدی🐞:اره جون خودت🙄 خب پیشی من برم وقتم داره تموم میشه خدافظ پیشی من😘کت نوار🐾:اهههههههه عاشق اون وقتاییم که اینطوری صدام میکنه🥺🤪 رفتم تو پشت بوم به پلک غذا دادم و دوباره تغیر شکل دادم و رفتم کنار برج ایفل داشتم به شهر نگاه میکردم که یه چیزی توجهم رو جلب کرد یه نور صورتی🌸 رنگ درست روبرویم ولی دورتر وایساده بود نمیدونستم چیه دستم رو دراز کردم خواستم بهش دست بزنم فرار کرد و منم با سرعت رفتم دنبالش هی میرفت این طرف و اون طرف نمیدونم چی بود تا این که منو برو به نزدیک کوه همه جا آروم و بی سرو صدا بود حتی صدای یک پرنده هم به گوش نمی رسید دیدم اون نور صورتی دیگه نیست ولی یه چیزی اونجا دیدم انگار یه آدم بوده زود میام رو برداشتم و گارد جنگی گرفتم🤺اما اون هیچ واکنشی نمی داد و اروم،آروم میومد جلو و بعد به دستبندم ضربه زدم و تبدیل به دراگون نوار شدم و با دستام اتیش ایجاد کردم و یهو از اندامش فهمیدم یه خانم هست ش....شما؟؟؟؟ نا معلوم:من همون کسی ام که تو هواپیما منو نجات دادی دراگون نوار🐉🐾:چیییییی که یهو چند تا گیاه خوار 🌵دار پاهایم رو گرفتن و می کشیدن اینجا چخبره؟یکی شون دستم رو گرفت و دیگری که میخواست از گردم بگیره به خودم فشار زیادی وارد کردم و از تیغ های کمرم نوری سبز و آتشین ایجاد شد و با تمام قدرت بابا هارو بار کردم و رفتم هوا با دستام گیاه هارو از وسط نصف کردم و آتیش انداختم و رفتم تو بغل آتیش و محو شدم خیلی شکل شده بودم با بدن با مرئی زود بال زدم و حرکت کردم _شنل رو برداشتم از سرم وایی خدا بلخره از نزدیک تونستم قدرتشو بفمم که بچه ها بهم زنگ زدن هاااااااا؟؟؟الترا🦇:ساکت چی کار کردی پکسی ۱۲ روزه تو پارییه اومدی دَر دَر😐😐
پکسی گرل🧚♀️🍀:چی چی نه بابا دارم کار میکنم بیکار نیستم که فریون🐦:بگو ببینم چیکار کردی؟
پکسی گرل🧚♀️🍀:خب... ها چی؟؟؟؟ ؟
دَر دَر 🤣🤣این حرف ماله بچه ها🤣🤣
بارتفلی🌈:چیه چی شده پکسی؟پکسی گرل:وای نه دیر کردم باید زود تر راضیش میکردم نوچه های خانم... اومدن پاریس لیدی باتر فلای،الترا،فریون،بارتفلی:چییییییییی😱😱😱؟؟؟؟؟؟الترا🦇:خیلی دیر کردی پکسی زود باش برو قایم شو😨😨😰 هرون🧝♂️:بلخره رسیدیم😈 هرول🧝♂️:اره راه زیادی بود ولی تونستیم برسیم بقیه با ما بیاید هرون اینجا کلی آدم هست باید از یکی بپرسیم هرون🧝♂️:خانم گفت تحقیق کنیم نه از یکی بپرسیم 😐هرول:بابا حالا که بهش نمیگیم هرون:آه باشه بابا با جادویی که داشتیم خودمان را شکل یک آدم کردیم و از یک خانم پرسیدیم ام سلام خانم اممم ببخشید ما تازه رسیدیم پاریس شنیدیم ۲ ابر قهرمان هست _عااااا بله درسته اونا ۱۰۰۰ بار جونمونو نجات دادن لیدی باگ و کت نوارن هرول:لیدی و چی!!!!!!!!!!_لی...دی.....باگ همون دختر کفشدوزکی و گربه سیاه گربه ی سیاه پسره♂️و کفشدوزک هم دختر♀️ البته اونا هنوز خیلی جوونن تقریبا ۱۷ ساله میشن هرول:ام اسم واقعیشان رو که نمیدونین؟_نه هویت اونا باید مخفی بمونه هرون:خب قدرتشون چیه؟_در مورد قدرت هاشون بگم که قدرت لیدی باگ ساختن و قدرت کت نوار هم نابودی هست چیز زیادی نگفتن هرول:باش ممنون خانم محترم و زود از اونجا دور شدیم به قربان زنگ زدیم هه خانم یه خبر عالی دارم واستون_چه خبری؟_ازشون همه چیز فهمیدیم ولی اسم های واقیشون رو نه اونا معجزه گر دارن و هر معجزه گر جواهر هست که از جواهر ها یک موجود به نام کوامی وجود داره_کوامی؟؟ تا حالا اسمشو نشنیده بودم ادامه بده_هر کوامی یک جانور هست ماله لیدی باگ کفشدوزک و ماله کت نوار گربه است با استفاده از اونا میتونن ابر قهرمان بشن و میگن از این دوتا معجزه گر رو داشته باشی میتونی با یک آرزو به قدرت برسی_خیلی جالبه پکسی گرل و بقیه رو هنوز ول میکنم وقتشه که برم اونا😈😈😈😈😈😈هاهاهاهاهاهاها عه خب به جستجو ادامه بدین بیارینش پیش من هرول:ولی خانم چطوری؟_اونو دیگه خودتون باید انجام بدید.
دلم میخواد حساب اون زنه رو برسم
از زبان مرینت🐞:آه تویی این پیشی دیگه حسابی میره تو مخم تیکی🔴:هه اول بخاطرش میمردی اینو میگی😏مرینت:تیکییییییییییییی تیکی:مرینت دوست داری با کت نوار تلفنی حرف بزنی؟مری:اره بیکارم که دوباره تبدیل بشم و بهش زنگ بزنم😒تیکی:نه مرینت تو میتونی با گوشی خودت بهش زنگ بزنی مربنت:فکرشم نکن اون وقت شمارشو میفهمم و ممکنه هویتشو بفهمم تیکی:نه مرینت منو پلک یه جادویی داریم که میتونه شماره ی تلفن شماره در گوشی پاک کنه البته نه برای همه یعنی حتی نمیتونی عکسشو ببینی مرینت🐞:چه جالب حالا چجوری بکنم تیکی🔴:شب بهش زنگ بزن الان کت نوار الان کلاس داره مرینت🐞:عه پیشی کلاسم میره پس تیکی:پس فکر میکنی برای چی بیشتر زبان هارو بلده مرینت:باش باش حالا من برم به تکالیفم برسم
گابریل🦋🦚: ناتالی من دیگه نمیتونم ادامه بدم خسته شدم خیلی شکست خوردم آدرین هم فکر میکنم داره بهم مشکوک میشه دیگه نمیتونم زیاد با پسرم وقت بگذردنم ناتالی🦚:درک میکنم قربان شما خیلی تلاش کردین ولی نباید از تلاش دست بردارین که یهو گوشی گابریل زنگ خورد ناشناس بود گابریل:بله؟_خودتی شدومات_چی؟_هه نمیتونی منو گول بزنی من تورو میشناسم _بود کنم سوء تفاهمی پیش اومده منو با شدومات اشتباهی گرفتین_منو هر فرض نکن میدونم دنبال معجزه گر های لیدی باگ و کت نوار هستی_تو.....تو کی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟_من( نمارا)هستم کسی که از بچگی از ابر قهرمان ها متنفر بود گابریل:ببین نمارا من دنبال دردسر نیسم نمارا👑:لازم نیست بترسی من میدونم که میخوای معجزه گر های لیدی باگ و کت نوار رو بگیری😈😈 گابریل:نههه اونا ماله منن😡_نگران نباش کاری با تو ندارم فقط یه چیزی ازت میخوام😈گابریل🦚🦋:چی؟؟؟؟؟نمارا👑:میخوام باهات یه قرار بزارم اونجا صحبت هامون رو ادامه میدیم)).گابریل:الو!الو!وقتی گوشی رو قطع کردم ناتالی با تعجب داشت بهم نگاه میکرد همه چیز رو توضیح دادم براش .
هه پس اسمش نماراس
ناتالی🦚:قربان به نظرم دعوتش رو قبول کنین شاید کمکتون کنه که پیروز باشین گابریل🦚🦋:اه نمیدونم ناتالی نباید به همین راحتی بهش اعتماد کرد من حتی نمیدونم کجاس کی هست ناتالی🦚:نگران نباشین قربان من کنارتونم. ادرین🐾:پلک من حوصلم سر رفته پلک⚫:خب من چیکار کنم بیا پیانو بزنیم؟ادرین🐾:نه پلک⚫:فیلم ببینیم؟ادرین:نههههه پلک:اهههههههه پس تغیر ش.......🤐🤐وایی خدا نباید اینو می گفتم 😵😵ادرین:اره پلک همینه یکم برم گشت زنی پلک پنجه هاااااا بیروووون پلک:نهههههههههههههههههههه😑😑 کت نوار🐾:رفتم بالا یکم به شهر نگاه کردم دیدم دو تا بچه دارن باهم دعوا میکنن رفتم کنارشان هی مرد های جوون چی شده کوپلا💁♂️:مارگو عروسکمو نمیده کت نوار😡😡مارگو👧:خب چی میشه بدی به منم بازی کنم😡کوپلا💁♂️:دروغگو ۱ ساعته دست توعه😑کت نوار🐾:ببینید بچه ها بحث و دعوا فایده ای نداره 🤗_خودتی بازی کنین خوبه ببین کوپلا این عروسک همیشه تو نزدیک تو هست یعنی تو همیشه تو اتاقت نگه می داری چی میشه چند ساعت بدی به مارگو🙃 اونم دوستته نمیخوای که شرور شه😏؟کوپلا💁♂️:چی چی نه معلومه که نمیخوام😥کت نوار🐾:پس اگه نمیخوای دوستتو از دست بدی برو باهاش آشتی کن، بازی کن، بخندونش😄😄😄کوپلا💁♂️:باشه ممنون کت نوار تو عین داداش منی😃😃کت نوار🐾:خ.......خب من کوپلا داداش ندارم 😂کوپلا:او باش کت:یه لبخند زدم که یهو یکی گفت:خب خب انگار میونت با بچه ها خیلی خوبه سرما برگردوندم اون...
گوشای گربه ای منی،هیکل قد درختی،میخوام فدام بشی آنی😁😁😏😏😏
اون عشق زندگیم بود🥴😍😍بانوی رویاهام به بانوی من تویی یه لحظه ترسیدم 😃لیدی باگ🐞:معلومه کی منم پس فکر کردی کیه بیا بیا یکم بریم قدم بزنیم کت:ایوللللل😁 رفتیم تو پشت بوم ها و نشستیم لیدی باگ🐞:میگم کت تو قبلا یکی قبل از من داشتی؟کت🐾: منظورتو نفهمیدم 🤔لیدی🐞:منظورم اینکه قبل از من عاشق یه دختر دیگه ای شده بودی؟کت🐾:نه اصلا لیدی:چرا؟کت:چون هیچ دختری یه پای تو نمیرسه😉لیدی: ای شیطون🤭کت:هنوزم عاشق اون پسری؟😕لیدی:ببین کت بحثشو دوباره شروع نکن خودت میدونی که جوابم چیه کت: بله بله میدونم بانوی من برام سخته که این جواب رو ازت بشنوم 😞لیدی🐞: ببین کت نوار من میدونم که برات سخته امیدواریم نمیشه کرد تو بهتره دست از سر من برداری کت نوار🐾:تو خودت دوست داری دست از سر اون پسره برداری؟؟؟؟؟؟؟؟لیدی:نه کت نوار:خب پس آدم که نمیتونه به این سادگی دست از سر عشقش برداره💔لیدی:سرمو پایین انداختم نمیدونستم چی بگم م.......من....متاسفم کت نوار کت نوار🐾:تو کاری نکردی حالا بگذریم ببخشید که این بحث رو شروع کردم میگم آرزوت چیه؟لیدی باگ🐞:ارزوم اینکه به کسی که میخوام برسم تو چی؟کت نوار🐾:منم دوست دارم کسی که میخوام پیشم باشه لیدی:منظورت مادرته؟کت:اره 💔که حس کردم دو تا آدم ناشناس دارن بهمون نزدیک میشن که یهو بلند شدم و با پام یکیشون رو زدم و دیگری رو از یقش گرفتم هر دو تا شون ترسیده بودن که یهو لیدی باگ اومد وکتتتت داری چیکار میکنی؟ یهو به خودم اومدم و فرد رو گزاشتم زمین و معضرت خواهی کردم ببخشید فکر کردم دزد هست ها هستن هرول🧝♂️:اشکالی نداره ما امممم کروه و کریل برادر هستیم تازه اومدیم به اینجا به پاریس رئیسمون خیلی ابر قهرمان هارو دوست داره هرون🧝♂️:بله درسته اون دوست داره با همه ی ابر قهرمان ها درست مثل ابر قهرمان های نیویورک صحبت کنه لیدی باگ🐞:ولی ما اصلا شما رو نمی شناسیم و از کجا معلوم بهتون اعتماد کنیم😒
یا خدا اومدن سراغ اینا😨😨😰😰
هرون🧝♂️:نه نه نه فکر نکنین که ما آدم بد هستیم ما متخصص ابر قهرمان ها هستیم واقعا باید با شما خوش آمد گویی کنیم فقط با ما بیاین کت نوار🐾:به نظرت بهشون اعتماد کنیم؟ لیدی باگ🐞:والا نمیدونم که یهو هر دوتاشون رفتن پشت ما و ما رو کشیدن جلو و میبردن هرون🧝♂️:آروم باشید کاری باهاتون نداریم الترا🦇:وایی نه نه نه نه نه نه 😰😰😥این یه مربوطه باید این دوتا نوجوون ساده رو ازشون بگیریم بارتفلی🌈:نه نه صبر کن بای برای و اونا هم تورو میبینن و هممون بد بخت میشیم فقط باید تماشا کنیم همین😞😓 پکسی گرل🧚♀️🌸:اینطوری نمیشه من میرم دنبالشون😠فریون🐦:چی نه نه اگه بری ...پکسی:نگران نباش از جادوی محو کننده اسفاده میکنم لیدی باتر فلای🦋:بزار ما هم باهات بیایم تنها نمون پکسی گرل🧚♀️🌸:ببین باتر این تنها فرصت ما هست و نباید این فرصت رو از دست بدیم اگه این دوتا هم از بین برن ما نمی تونیم نمارا رو شکست بدیم چون قدرت کافی نداریم و اون وقت ما هم از بین می ریم ما هیچ انسان های دنیا هم از بین میرن همه اینو با داد گفتم همهشوننننن حیوانات🐾،گیاهان🍀و... همه میفهمیننننن؟؟؟!!!!😡😡و پر زدم و رفتم دنبالشون از زبان الیا🦊:ای بابا مرینت چرا نیومد نگرانش شدم تیریکس:نگران نباش حتما با کت نواره فلاف🐰:اره شاید ولی اون امروز تکالیف داره ژوپو🐵:حتما دارن باهم دیگه...😃دیزی🐷: بستنی میخورن 😍😍لانگ🐉:خب من فکر نمیکنم
الیا🦊:ای بابا بچه ها یه دقیقه صبر کنین ببینم (🦊💫💥تیریکس بیا حمله ور بشیم🦊💫💥) دیدم لیدی پیام گزاشته ((پیام لیدی باگ:سلام الیا منو کت نوار یه ماموریت داریم شاید تا فردا نیایم برای همین تکالیفم و کوامی ها دست تو باشه به مامان و بابام هم یه چیزی بگو خیلی مهمه بای.)) ریناروژ🦊: کدوم ماموریت کسی شرور نشده که روار🐯:شاید شخصیه! ریناروژ:به خودم تبدیل شدم و باید یه بهانه ای جور کنم که مرینت نیست 🤔🥴😖 از زبان لیدی باگ🐞:وارد یه هواپیما شدیم و منو کت نوار کنار هم نشسته بودیم و کروه و کریل جلو بودن من یکم می ترسیدم کت نوار🐾:بعضی وقت ها حس میکنم یکی داره دنبالمون میکنه از لای ابر ها ولی بهش هیچ توجهی نکردم یکم به اون دو تا مشکوک بودم😑 خدا کنه بلایی سرمون نیاره.
الان چه بلایی سرشون میارن؟؟
نویسنده ملیکا:خب بعد از ۳ ساعت اونا. ساعت ۴ به برزیل رسیدن🇧🇷🏙لیدی و کت با تعجب به همه جا نگاه میکردن البته آدرین ۲ بار به برزیل سفر کرده بود برزیل کشوری شلوغ و گردشگران زیادی دارد برزیل حیات وحش بسیار زیبا و با کلاسی دارد و غذا های بسیار خوشمزه(از کجا معلوم غذا هاشو خوردم که دارم تعریف میکنم؟؟😐😐)لیدی باگ🐞:واییی تا حالا به برزیل سفر نکرده بودم خیلی قشنگه خیلی تو چی کت کت نوار🐾:اره بابا من ۲ بار اومدم شهرش محشره غذا هاشم که نگم برات🤩 لیدی:وایی هرون:میگم هرول روحشونم خبر ندارن قراره چه بلایی سرشون بیاد هرول:هه هه هه اره ها هیس میشنون خب ابر قهرمان های عزیز رسیدیم برزیل اون قصر🏰رو میبینین کنار کوهه قراره بریم اونجا کت نوار🐾:اینطوریام که پیداست رئیستون پولداره و تو کاخ هستش هرون:اگه بیایم یکم پایین شهر میبینین که رئیس ما مشهوره همه ی پوستر ها عکس ها تو شهرن کت نوار تو ذهن:این زن مثل من مشهوره درست مثل من کلی پوستر داره لیدی باگ🐞: رفتیم پایین تر اونجا یه قصر زیبا بود انگار از طلا درست شده بود 😵خیلی تعجب کرده بودم هواپیما فرود اومد🛬و من و کت نوار پیاده شدیم همه جای شهر پر از پوستر یه زن بود نمیدونستم کی بود وقتی رسیدیم در ها باز شد که یکی اومد تو اون
وایی خدا من عاشق برزیلم😍😍🤩🤩🇧🇷🇧🇷🇧🇷🇧🇷🇧🇷🇧🇷🇧🇷🇧🇷
خب تموم شد امید دارم خوشتان بیاید ببخشید جای هیجانی تمومش کردم قول میدم دیگه زود بزارم راستی این عکس ها شخصیت های جدیدی اضافه کردم که اسم ها و ظاهرشون رو بدونین تا پارت بعدی بای😘😘😘😘
باس بای
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
آجییییی پارت جدید رمانم منتشر شد😁😁😁 گفته بودی خبر بده بهت خبر دادم 😘
میسی
😘
همچنان منتظر پارت بعد و همکاری شدوماث و نمارا
بچه ها در کنین انشالله فردا بیاد این پارت نعلتی ،دیگه فسیل شدم از صبر کردن😐😐😐
ابجي پارت بعد دوباره رد شد ؟؟؟ 😭😭😭😭😭
چیییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟
چراااااااااااااا؟خدا اون ناظر رو نعلت کنه
داستانت اجو نزديك يه ماهيه كه نمياد خدا ناظر ي كه رد ميكنه رو لعنت بكنه
اون دو بار رد شده ۳ روز پیش گزاشتم هنوز تا الان تو صفه
ابجي يه فكر ديگه 🤣 من بگم به ابجي مرضيه ؟ ( راستش خودمم خجالت ميكشم 😑)
پس باید صبر کنیم تا خودش بیاد
بچه ها پارت بعدی رو گراشتم هر کی نظاره منتشر کنه
دوباره حسرتم شروع شد که چراااا ناظرررر نیستممم😭😭💔
خب میتونی باشی من الان ناظرم
نمیشه اخه چند هفته هست از ناظری برکنار شدم با اینکه اصلا تست بدی هم منتشر نکردم😕
ناظر ها نميتونند تست هاي خودشون رو بررسي كنند ؟
حيف كه من ناظر نيستم ابجي 😭😔
❤❤❤
اره میدونم خب سعی کن اجو
يه نظري دارم ميگم بديم ابجي مرضيه منتشر كنه
آخه اجی مرضیه😟😟😟آخه خجالت میشم بهش بگم🥴🥴🥴
یه سوال چرا خجالت؟! 😐
عههههههههههه............😓😓
خب مای لیدی میخوای من بهش بگم
نه نه نه نگو اگه کت نوار زحمت نکش😙😙 آخه مرضیه بیکار نیست که ۲۴ ساعت منتظر تست من بشه تا بیاد ولش کنین خودش بیاد میاد نمیاد اون ناظر رو ج........ر میدم
آخه منم ناظر نیستم وگرنه منتشر میکردم
آخه اجی مرضیه😟😟😟آخه خجالت میشم بهش بگم🥴🥴🥴
__________
میخوای من بهش بگم؟! 😐
نه نگین تست خودش میاد انشالله نمیخوام به شما زحمت بدم
ملیکاااا زحمت بدم دیگه چیه😕❤
باشه حالا که خودت میگی نه پس نه👌🏼🤷♀️
آخه تو درسات عقب میوفتی مگه بیکاری که ۲۴ ساعت چشمت هی تو گوشی باشه منتظر باشی
مای لیدی من پارت بعدی رو پیدا کردم تا اومدم منتشر کنم گوشیم هنگ کرد رفت بیرون ولی بازم میگردم تا پیداش کنم و منتشرش کنم
پیشی میگم نکن نمیخوام زحمت بدم خودش میاد شاید پاکش کنم دوباره بزارم😊
زحمت چیه تو رحمتی(یاد رحمت پایتخت افتادم)
🤣🤣🤣🤣🤣🤣پایتخت عالیه
بچه ها تستم رد شد 😑😐😐😐😑😑😑دوباره
نههههههه 😭😭😭😭😭 تستچي بد
ابجي دستم به اون ناظر كه رد ميكنه نرسه گوشتاش رو قيمه قيمه ميكنم 😭😭
منم 😭😭😭😭😭😭😭
اره این شانس منه
اییییی باباااا😤😤
مليك پارت بعد چي شد هر روز خيره ام به پروفايلت
اجی جونم دیروز گزاشتم تو صفه امروز نگاه کردم دیدم هنوز تو برسیه😘😘🙃🙃🙃
خداروشكر ❤️😆
ملیکا پارت بعدو میدی یا چی😐😂
اجو مرضیه گزاشتم امروز ساعت ۳ تو صفه
افرین😁
فاطی منتشر شد
سلام سوییتی💞کاربر S.R هستم💞💞به همراه 리사💕💕
ما دوتا یه مهمونی گرفتیم که مناسبتاش چیه:🖤🖤💜💜🖤🖤💜💜800 تایی شدن 리사💕💕 و منم برگشتم به تستچی و ادامه داستانمممممممم که تازگیا گذاشتمش👻👻👻👻👻😻😻😻😻😻 یه مهمونی با تم:کیپاپ /گرویتی فالز/هتل ترنسیلوانیا /میراکلس📗📗🍀🍀🌿🌿🍃🍃🍃بدون دعوت
روز پنجشنبه از ساعت 3 عصر به بعدد تااااااااااااااا هروقت دلمون خواست💓❣
لباس خواب/لباس/وسایل شخصیتون(شونه گوشی کیف.......)و/مایو و هرچی خواستینننننننن
جشن در اکانت کاربرS.R و حتما با دعوت نامه بیاین
❤❤❤