
💛سلام دوستان اومدم با پارت هفتم💜
###وارد اتاق تالون شدیم تالون با شوق زیادی به من نگاه میکرد شروع کردم به شرح دادن قضیه ارتباط خودم و آیدین برای تالون....وقتی قضیه رو فهمید گفت یعنی تو به آیدین علاقه ای نداری؟دستم و کوبیدم تو صورتم و گفتم خدایا چرا این بشر رو انقدر خنگ آفریدی این همه مدت دارم اینجا داستان میگم برات که اینهمه اذیتم کرده؟تالون روبروم ایستاد و گفت پنی من من همیشه باید یک چیزی رو بهت میگفتم.....من دیوونه وار عاشقتمم دختررررر.....بگو که فقط مال خودمی باشه؟با بهت بهش خیره شده بودم و گفتم چی؟تالون تو دیوونه شدی ما دشمن های همیم؟!قلبم از شدت
خوشحالی تند تند میزد ولی به روی خودم نمیوردم تا تالون از حالم باخبر نشه....... تالون همون لحظه دستام و توی دستش گرفت و با بغضی توی گلوش گفت آره من دیوونم دیوونه تو نزدیک تر اومد...دیگه نمیتونستم طاقت بیارم.....از یک طرف این غرور لعنتی نمیزاشت بگم چقدر دوسش دارم که یک دفعه ناخودآگاه گفتم آره منم دوست دارم و یک دفعه بغضم ترکید تالون من رو در آغوش گرمش کشید اون لحظه انقدر آرامش داشتم که انگار توی بهشت بودم.....صورتش رو بهم نزدیک و نزدیک تر کرد تا یک دفعه دیدیم در اتاق باز شد ما در همون حالت خشکمون زده بود....
دختر پر انرژی و شادی وارد اتاق شد که با دیدن ما چشماش از تعجب گرد شد و با خنده گفت باشه من میرم شما به کاراتون برسید...تالون گفت نه یک لحظه صبر کن آیلین...او به طرفمون اومد و گفت به به چه خانوم خوشگلی تالون فکر نمیکردم انقدر خوش سلیقه باشی....من لبخندی زدم و گفتم ممنونم...تالون شروع کرد به معرفی کردن اون دختر و من بهم دیگه و گفت پنی جان ایشون دختر عموم آیلینه و آیلین ایشون پنی عشقم هستش و لبخند دندون نمایی زد.....
آیلین گفت خوشبختم عزیزم ولی من با تعجب ازش سوال کردم یعنی شما دختر دکتر کلاوی؟سرش و به نشونه تایید تکون داد و سرش رو پایین انداخت و ادامه داد حتما چون پدرم اهریمنی هست تو هم نمیخوای دوستم باشی نه؟ لب زدم نه عزیزمم این چه حرفیه اصلا از امروز به بعد بهترین دوست های همیم...آیلین با ذوق دستاشو بهم کوبید و گفت این عالیهه....لبخند دندون نمایی روی لب هام نقش بست هرچند تو دلم در حد مرگ بهش حسادت میکردم
همش داشتم خودخوری میکردم چون اون از من به تالون نزدیک تر بود تو سرم یک افکار چرت و پرتی میومد که واقعا عصبیم کرده بود....آخه اون دختره آیلین واقعا خیلی خوشگل بود نکنه تالون عاشق اون بشه!!.....از حسودی داشتم میمردم که آیلین از من و تالون و خداحافظی کرد و با تک خنده ای گفت خوب من دیگه واقعا میرم که شما به کاراتون برسید....(😂منظورش از کاراتون چیه واقعاا)از حرص دندونم و بهم ساییدم دلم میخواست
اون دختررو بگیرم بزنم فقط بخاطر اینکه بهش حسودیم میشد...تالون که تقریبا متوجه حال من شده بود با تعجب سوال کرد پنی جون اتفاقی افتاده.....دیگه صبرم به سر رسید داد زدم چرا باید تو انقدر به اون آیلین نزدیک باشی هاا؟تالون شروع کرد به خندیدن و گفت قربون حسودی کردنات بشم زیبارو...منم میخواستم جوری واکنش نشون بدم که نه حسادت نکردم و اینا که تالون گفت من و آیلین از بچگی باهم دعوا داریم بعدشم آیلین خودش نامزد داره....با این حرفش خیالم راحت شد و لبخندی روی لبام نقش بست....
ببخشید بابت تاخیر...💛💜
تا پارت بعد خدانگهدار دوستان💛💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود.
چقدر پنی حسود بودXD
مرسی فداتشم😅😅❤خوب معلومه سر تالون حسود میشه دخترم😂😍😍❤
اجی من اجی لیدی کیوتم
سلام عزیزمم دلم برات تنگ شده بود آجی جونن❤❤😅
💜💜💜💜
سلوم😄💖عالی بود عزیزم😁
فقط چرا اینقدر منحرفن بعضیا😀
قربونت عزیزم😅😅😅❤نمیدونم والا😂😂😂😂
اجی جونم لطفا زود زود پارت بده
دق دادی مارو که
😂😂😂تروخدا منو ببخشید این روزا بد درگیر درس و اینام فردا که تعطیله جبران میکنم دو پارت رو باهم میزارم آجی خوشگلم❤❤😍
اجی پارت بعد رو بده وگرنه میمیرم !😟
😢نمیدونم چرا میزارم رد میکنن در صورتی که چیز بدی نداره💔انگار فقط با من مشکل دارن💔یکی گفت بزاری بازم رد کنن حذف میشی کلا
من خودم ناظرم اجی
مال منم رد میکنن همینجوری به ناحق
اینا حق اناسه
💔💔اره واقعا سر این که داستانمو رد میکنن خیلی ناراحتم آجی😢😢💔
اجی دوباره بزار خودم منتشر میکنم
اجی جونم آیلینم یادت هس ؟
دلم برا خودت و داستانت تنگ شده بود ادرینا جون
راستی چرا اسمت ادریناس ؟ نکنه خواهر ادرین اگراستی ؟ 😂😂😂😂
آره قشنگم دورت بگردم مگه میشه یادم بره آجی☺❤🌟عزیز دلی شاید خودم نمیدونم😂❤❤😅😅
منم آیلینم
و ایلین رو دوش دارم روحیاتشم عین منه
قربونت برم قشنگم❤❤❤🔥🌟
داستانت عالیه عزیزم
پارت بعدو کی میزاری
قربونت عزیزم ممنون فردا دو پارت رو باهم میزارم
ممنون عزیزم 💫💫
وای فک کنم توهم زدم پارت جدیده 😲😲
عالی بود عاجی✨🌹
مرسی دورت بگردم آجیم❤😍😂😂ببخشید این پارت دیر شدد😅😅😘😘😘
والا نمیدونم پارت بعد چی میشه شاید کارای+18میکنن
😂😂برو مغز منحرفتو با اسید بشور فرزندم😂😂😂💔
باورم نمیشه پارت جدید دادی
اولش خیلی عالی بودا
ولی تالون نباید در اتاقشو قفل میکرد؟آخه وسط کاراشون یهو در باز میشد
پروفایلت عکس تالونه خیلی خوشگلهه😢