لیدی باگ عاشق

سلام من محمدم

امروز از خواب بلند شدم دیدم ساعت ۶.۵ است گفتم چرا من زود بیدار شدم بلاخره پاشدم رفتم مدرسه از این عجیب تر ادرین زود تر از من تو مدرسه بود که منو یهو دید دستپاچه شد تعجب برای چی ؟ دیدم دستش یک نامه است

( از زبان راوی بچها مرینت جدیدن کنار ادرین میشینه ) از زبان مرینت کنار ادرین نشستم دیدم نامه مخفی کرد منم شیطون شدم و به ادرین گفتم میرم بیرون تا آلیا را ببینم ولی رفتم دستشویی به تیمی گفتم بره از تو کیف ادرین نامه بیاره ، تیکی نامه را آورد

نامه باز کردم .از زبان ادرین : اومدم نامه را کامل کنم که دیدم نیست تعجب کردم آخه گذاشتم تو کیفم داشتم دنبالش می گشتم .از زبان مرینت نامه درونش اینطوری بود که می‌گفت : ع#ا#ش#ق#ت#م ای زیبای خفته ی من و.... آخرش گفته بود ع#ا#ش#ق#ت#م لید و بعد دیگه ننوشته بود

از دستشویی اومدم بیرون و رفتم درون کلاس و بعد که زنگ خورد به تیکی گفتم که نامه را بزارم جای اولش

تمام زنگ ها خورد و من داشتم میرفتم خونه به این فکر میکردم که ادرین کی را می‌گفت که رسیدم به خونه

از زبان ادرین رفتم خونه ناراحت بودم چون ۱ ساعت داشتم نامه را می‌نوشتم پلک رفت تو کیف من که پنیر بخوره دید نامه هست و اومد به من داد

بعد دیدم نامه کناره های خیسه تعجب کردم چون معلوم بود جای عرق دست چون میخواستم بدم به لیدی باگ کثیف بود و باید درستش میکردم همون نامه را درون برگه دیگه ای نوشتم

شب شد حوسلم سر رفته بود به کت نوار تبدیل شدم و به لیدی باگ پیام دادم تا بیاد به برج ایفل

از زبان لیدی باگ رفتم رو برج ایفل دیدم کت نوار منتظر من بوده من رفتم سلام کردم و اون هم همینطور یکم با هم گپ زدیم و کت نوار به من یک نامه را داد نمی‌خواستم قبول کنم ولی وقتی به نامه ادرین فکر کردم راضی شدم و نامه را باز کردم و دیدم اون نامه ادرین و آیا امکان داره که ادرین همون کت نوار باشه

ممنون که خوندین به ۳ تا نظر برسه پارت بعدی را میزارم