بازم منم محمد
داشتیم با ادرین میرفتیم خونه که رسیدیم ادرین گفت بیا تو خونه ی ما من گفتم نه ولی بعد قبول کردم رفتیم داخل که ناتالی اومد و گفت خانوم جوان شما اینجا چیکار میکنید اومدم یک چیزی بگم که ادرین گفت : مرینت اینجا برای این آمده که من ازش خواستم و پدرم هروقت کارش تموم شد به ما بگو تا با پدرم حرف دارم منو ادرین رفتیم تو اتاق و ادرین گفت میخوای فیلم نگاه کنیم که من گفتم باشه همون فیلمی را گذاشت که مامانشم توش بود وقتی تموم شد ناتالی اومد و گفت پدرت الان میتونه با شما حرف بزنه ما رفتیم و ادرین گفت پدر این مرینت و به مد خیلی علاقه داره والان هم میخوام که شما اون را برای طراحی لباس استخدام کنید پدرش گفت نه ونوچ و اینا و بعد که ادرین گفت این همونی است که دفعه ای پیش لباس منو طراحی کرده بود و بعد باباش بلاخره راضی شد منم تشکر کردم داشتم میرفتم که یهو به کوچه ای رسیدم که
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
Oskolعرضه داری پاسخ بده با avazy
آرمی های عزیزم💜
لطفا دست از هیت دادن و توهین کردن به ایشون بردارید
وقتی ایشون میاد هیت میده و شماهم در مقابل میاید و هیت میدید بهش شما چه فرقی با این دارید؟😇
با هیت دادن ایشون به پسرا چیزی عوض میشه؟
پسرا جایگاهشون تو بیلبورد رو از دست میدن؟
از رکوردا و افتخارامون کم میشه؟
نه به مولا
ول کنیدبابا
بچه بشین مشقاتوبنویس یباردیه ب بی تی اس هی......ت بدی همچین بلا...یی سرت میارم اسم خدت یادت بره هااااااا😐🤲🏻
هیتره این دائوش