مرینت🗣:رفتم و مادر و پدر را با برفی دیدم مادرم خیلی شکسته شده بود البته حق هم داشت دوسال هست که هم من و هم محسن را ندیده رفتم نزدیک شون که برفی دوید طرفم که پدرم هم دنبال برفی دوید و بدون اینکه از حضور من مطلع شود گفت ای سگ بد مگه نگفتم دست مرا ول نکن الان اگر تو گم شوی من جواب مرینت را چی بدهم؟هان؟
دلسا(مادر مری):آریسته کجا رفتی🤨
آریسته(پدر مرینت):رفتم دنبال سگ دختر خانم شما
م:سریع رفتم پشت سر پدر و مادر و از پشت هر دو تا شون را بقل کردم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
سلام عزیزان من پارت ۳۴ و ۳۵ را نوشتم اما الان حدود یک و خورده ای هست که توی بررسی هست😔
عالی ببخشید دیر شد
سلام ببخشید عزیزان من تا چند روز دیگه نمی تونم تست را بگذارم متاسفم😔
چرا حالت خوبه چیزی شده
سلام عزیزم سرمای خیلی بدی خوردم و نت هم نداشتم که بخوام بنویسم اما الان حالم خیلی بهتر و از امروز دوباره شروع می کنم به ادامه داستان
بعدی رو لطفا
بعدی رو لطفا
بعدی رو بزار لطفا
. .
. .
سلام من داستان میراکلس مینویسم اگه دوس داری دنبال کن
عالی بود بعدی رو بزار😇