7 اسلاید صحیح/غلط توسط: koshina انتشار: 3 سال پیش 99 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
فالو = فالو 💕 لایک کن 💓 کامنت بزار💌 تو چالش شرکت کن 💖
این قسمت : من .... چم شده ؟
از زبان شخصیت اصلی شیوری : از اتاق آقای مدیر بیرون اومدیم . هممون تعجب کرده بودیم . زور من لاغرمردنی که تا یه پخ کنن وا میره چطور به اون پسر پر زور دعوایی میرسه .... همینطور توی افکارم بودم که متوجه صدایی شدم ... سرم رو برگردوندم و شوتویی رو دیدم که یقه ی باکوگو رو گرفته بود و کوبیده بودش به دیوار ... « خخخ😂😐 من جدی نیستم خوب میدونید 😐😂✊🏻» ( ش.شوتو –) شوتو :( بچه پرو این چه شرطی بود گذاشتی 💢) چی شد !!! شوتو اینجوری صحبت نمیکرد 😶 باکوگو :( صداتو بیار پایین ببینم 💢 حداقل یه هفته وقت دادش 💢) شوتو :( تو یه هفته چطور میخواد قوی بشه وقتی تو هم نمیتونی با اون مرتیکه بجنگی 💢💢) احساس کردم یه پارچ آب یخ روم ریختن ..... فکر اینکه از همه ضعیف ترم از سرم بیرون نمیرفت ..... سرمو پایین انداختم .... نمیخواستم ببینن میخوام گریه کنم ..... شوتو یقه باکوگو رو ول کرد راحشو کشید رفت ...... فکر کنم از نگرانی نمیدونه چیکار کنه .... حق داره ..... منم.... نمیدونم .... جوری توی افکارم غرق شده بودم که صدای باکوگو رو نمیتونستم بشنوم ... باکوگو :( تودوروکییییییییییییییییی) ( ها ؟ چیه ؟) باکوگو :( بیست بار صدات زدم کجایی😑؟) سرمو دوباره پایین آوردم .... دیگه نمیتونم بغضمو نگه دارم ....پس ....« آبشار نیاگارا ساختش 😐😂 بنده هم پیام بازرگانی 😂 نمیزارم وارد حس شوید😂✊🏻» باکوگو :( هییییی چرا اینهو ابر بهاری داری گریه میکنی !؟) ( نمی دونمممممممم😭) باکوگو :( تو چی میدونی بگو 😑) ( عوض آروم کردنته😭 ) همینطور داشتم گریه میکردم که یهو ......
صدای تپش های قلب یکی رو داشتم میشنیدم ... چه اتفاقی داره میوفته .... چرا اینقدر حس خوبی دارم ... سرم رو بالا آوردم .............................................................. ( بی شخصیت برو اونورررررررررررر💢) و یه سیلی محکم زدم تو دهن باکوگو «🤣🤣 حستون خرابید نه 🤣🤣👌🏻» باکوگو :( چه مرگته نفلهههههه💢) ( خوب شد . اگه بغلم نمیکردی نمیزدمت 💢) باکوگو :( خودت گفتی آرومت کنم💢) ( اینطوری آروم نمیکنننننننننننننننننننننننن💢 ) باکوگو :( پس چه غلطی میکنن💢) ( بی پدر پدسسسسگ یکم باید از زبونت کار میکشیدی 💢) باکوگو در حالی که داره زیر لب زر میزنه سمت چپش رو نگاه میکنه و میگه :( انگار نه انگار الان دیگه گریه نمیکنه ) 😐 وات 😐 واقعا گریه نمیکردم 😐 ( چطوری اینجوری کردی؟) باکوگو :( وقتی حواست پرت یاد دادن این و اون به منه گریت بند میاد دیگه ) 😐😐😐😐😐 ( باکوگو....) باکوگو:( ها؟!) ......
با یه پرش خوابوندمش زمین و نشستم رو دلش یکم بترکه 😂 ( این مخ نیست نه ؟! کارگاه عجیب الخالق عه ) یهو رنگ از روی باکوگو پرید و با ترس بالاشو نگاه میکرد 😐 ( چته؟) باکوگو :( ت.تودوروکی ب.ب.بلند شو ) ( ها ؟ چت شده؟) بالا سرمو یه نگاه انداختم ...... رنگ منم پرید ....... یه هاله مشکی بالا سر یه جن چش قرمز بود که داشت با عصبانیت به من و باکوگو نگاه میکرد 😰 جن:( همین حالا بلند میشی ) ( چ.چ.چ.چشم ) بلند شدم . باکوگو هم پاشد با دسپاچگی گفت :( ب.ب.بزار توضیح بدم ) جن:( توضیح نمیخوام 💢) هر دومون آب دهنمون رو گورت دادیم .... ( او.او.اونجوری که فکر می.می.میکنی نیست ) جن :( تو خفه 💢) ( چ.چ.چشم) جن :( چه غلتی داشتین میکردییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین 💢💢💢💢💢💢💢💢💢) من و باکوگو :( جییییییییییییغ )
«احتمالا براتون سواله اون جن چشم قرمز کی بود . شوتو 😐😂✌🏻 در این حد ترسناک نگاه کرده بود باکوگو هم ترسید🤣👌🏻یکم هم از زبان باکوگو بریم ببینیم چی به چیه 😍😂»
از زبان باکوگو : باورم نمیشه شوتو اینقدر ترسناک شده باشه 😐 اونقدر ینی رو خواهرش غیرت داره که سر اونم داد زد 😑 ولی .... من واقعا ...... بغلش کردم 😐 ینی ..... نه نه امکان نداره که من از اون دختره خو...... خوشم اومده !؟ *شاااااااااااااااپ * آاااااااای این چیه ؟ 😐😐😐 خوردم به دیوار 😑 حواستو جم کن مثلا اومدی پلیس شی 😑 همش کار اون دخترست 💢 وای چه دردی داره 😑💢 فک کنم جمجمه نموند برام 😑 اول شیوری منو کوبید زمین پشت جمجمم خورد به کاشی حالا هم از جلو خوردم ب....... الان من 😐...... از کی تا حالا من تودوروکی رو با اسم صدا میکنم؟ 😐 ااااااه حس میکنم واقعا شکست 😑💢 دستمو رو پیشونیم گذاشتم . چشممو بستم و سرمو یکم سمت پایین آوردم . سرم واقعا درد میکرد . از طرفی قلبم بد جور تند میزد . دستمو از روی سرم برداشتم و روی سینم گذاشتم . خیر باشه!! 😐 چرا اینقدر نبض ت تنده ؟😐 ینی ممکنه که واقعا ..... من ......
همینطور که داشتم به اون دختر پدسسسگ فکر میکردم یهو ....( باکوگووووووووو) دویست متر پریدم رو هوا . ( هاااااا؟!) شوتو :( کدوم گوری هستی ؟) ( همون گورستونی که جناب عالی میری ) شوتو :( چه ربطی داره 😑 وایسا ببینم 😐)(ها؟!) شوتو :( پیشونیت ....) ( آ . خوردم به دیوار ) شوتو: ( 😐🤣)( هاااااااا چرا میخندی ؟) شوتو :( نکنه بخواطر اینکه ترسوندمتون اونطوری شدی 😂) ( هااااااااااا💢 پدر انسان برو خداتو شکر کن جمجمم درد میکنه وگرنه همین الان تلافی میکردم 💢) شوتو :( باشه باشه تو درستکار 😂) ( خفههههههههههه💢 آی . اه بی پدر پدسسسگ 💢) شوتو :( خب حالا به خودت فشار نیار . چطور کوبیدی اینطور قرمز شده ؟) ( ها؟! قرمز شده ؟!) شوتو :( آره قشنگ مشخصه ) از عصبانیت پامو محکم به اون دیواره کوبیدم :( تتتتتتتتف تو شرفتتتتتتت💢💢💢 آاااااای ) شوتو :( خودتو ناقص کردی بیا اینور ) ( فقط مونده دیوار بیوفته تو سرم 😑) شوتو :( بسه 😑 پاشو بیا )
بلی 😐😂
باکوگوی بیچاره رو نه تنها عاشقش کردم بلکه ناقصش هم کردم 😂✌🏻
خب چالش : با دماغتون بنویسین :( باکوشیو) همین شیپ جدید و گرامی 😂 خودم :( یلپشیچ) 😐😐 پخ 😂
فالو =فالو 💕
لایک کن 💓
کامنت بزار 💌
چالش هم برو 💖
جانه 😘
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
باکوشین
آها خوبه🤣🤣
فقط بین بکو و شیو فاصله گذاشتم
نمدونم چرا
چالش : باکو شیو
😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮
درست نوشتم
قغکشظضثم (و د فففففف) این چی بود
خیلی خوشم اومد ازین پارت عاشقانشو بیشتر کنننننن و کمی هم هن*تای /: فقط کمیییییییییی
عالی بود اجیییییییی 😆😆😆😆😆 سر اخرشم خیلی خندیدم 😂😂😂😂
ج چ : باکوشیو
عرر درست بود 😆😆😆😁😁😁😁
برم پارت بعد رو بخونمممممم 😆😆😆😁😁😁😁😁😁😁
اه بالاخره باکوگو رو زکی کراش زد 😐 🤣🤣
😂😂
پارت بعدی پلییییییز 😐❤️
بآمؤشبو
😐خدایی خوب شد
😅
باکوشیو نفله 😂
مطمعا هستی با دماغ نوشتی 😂😂