مرینت گفت:به نطرت وقتی اختیار گرفتم اول چی کار کنیم؟ آدرین گفت:عشقم عجله نکن بزار اختیار شهر رو بگیری و اینکه اینم بهت بگم اختیار شهر منم الان به دست توئه باید ارتش جمع کنیم اول تبعیض رو برمی داریم هر کس با ما موافق بود یک انجمن تشکیل میدیم توی اون اعضا به تو باید قسم بخورند بعد می تونی برای جاسوسی بفرستیشون مرینت گفت:باشه *صبح روز بعد* از زبان مرینت* همراه با آدرین به قصر مادر رفتم مادر گفت:عزیزم ساعت 1 بعد از ظهر بیا اینجا تا به همراه شاه گابریل اختیار دو شهر رو بهت بدم گفتم :بله مامان ساعت 1 بعد از ظهر شد و همه جمع شده بودند قصر مادر من رو به روی مادر زانو زدم و مادر گفت:مرینت آگراست تو از الان به بعد اختیار داشتن دو شهر رو داری با قوانین خودت و من دیگه ملکه نیستم بدین وسیله تو را ملکه ی دو شهر و آدرین را شاه دو شهر می نامم همه دست زدند من برگشتم سمت بقیه و گفتم:گوش کنید از همین لحظه به بعد من و آدرین ملکه و پادشاه این دو شهر هستیم من می خواهم قانون جدید بزارم تبعیض بین مرد و زن نداریم هر کس می خواهد می تواند این قانون را قبول نکند ولی باید بدونید خدا ما رو یکسان آفریده هر کس با این قانون موافق است می تواند در انجمن مرینت شرکت کنید فقط ثبت نام کنید
چرا پارت بعد رو نمینویسی؟😭😭
درس ها نمیزاره بنویسم و ماه پیش هم امتحانات دی ماه چشم می نویسم
ج.چ:خیلی صمیمی نباشه فقط