داستانی درباره miracles 🌹

بریم سراغ داستان قشنگ ما 😁😁😁😁😁😁😁😁

از زبان گابریل : من می دونستم ممکنه ش.ک.س.ت.م بدین به خاطر همین این دستگاه رو اختراع کردم که زمان رو به عقب برمی گردونه 😈😈 من با همین دستگاه تونستم اون خواب رو تو سر شما بزارم و ه.و.ی.ت شما رو بفهمم 😈😈😈 (هنوز ه.و.ی.ت مایورا ف.ا.ش نشده) مایورا دستگاه رو روشن کن ‌😈😈😈😈 (راستی دیگه گابریل نمیتونه از این دستگاه استفاده کنه چون در زمان عقب دیگه این نمی تونه این دستگاه رو درست کنه)بعد ........

زمان برگشت به صبح همون روزی که مرینت و آدرین اون خواب رو دیدن . از زبان مرینت :آخیش چقدر خوب خوابیدم 😴😴. تیکی صبح بخیر 🙃🙃. تیکی :صبح بخیر مرینت . از زبان خودم (راوی) : مرینت صبحانه اش رو خورد و مثل همیشه دیر به مدرسه رسید . دید که 🤪🤪...

دید که کاگامی جای آلیا نوشته (بچه ها شما اگه قسمت روز دوستی کارتون رو دیدید می‌بینید که مرینت با کاگامی دوست شد و به خاطر همین ناراحت نشد🙃🙃🙃🙃🙃) خانوم بوستیه گفت : یک دانش آموز دیگه هم جدید اومده به نام لوکا. بعد. نینو گفت: من میرم کنار آلیا می شستم و تو بیا اینجا بشین 🙂 . بعد لوکا اونجا نشت و بعد مدرسه یکی ش.ر.و.ر شد که رو س.ی.ن.ه اش یک تلویزیون بود که یک فیلم مناسب تمام س.ن.ی.ن پخش می کرد اگه کسی فیلم را نگاه می کرد دیگه نمی تونست نگاه نکنه.

بعد کت و لیدی نتونستن اون رو شکست بدن چون برای شکست دادن مجبور بودن به او نگاه کنن. ☹️😟 بعد لیدی رفت خونه و از جعبه معجزه گرا (راستی یادتون میاد در قسمت آخر لیدی باگ نگهبان شد.) معجزه گر مار 🐍 ، اژدها 🐲🐉، روباه 🦊 ، اسب 🐴، لاکپشت رو برداشت.لیدی معجزه گر ها رو به لوکا ،کاگامی، آلیا، مکس داد. ولی باز هم نتونستن اون رو شکست بدن بعد لیدی علی‌رقم میل ب.ا.ط.ن.ی معجزه گر زنبور 🐝 رو به کلویی داد و تونستن شرور رو شکست بدن 😃😃. از زبان مرینت: چقدر سخت بود. رفتم خونه و خوابیدم 😴😴 .

از زبان آدرین: رفتم خونه تو خونه پلگ رفت تا پنیر بخوره .🙄🙄 بعد من هم پیانو 🎹 زدم و برای لیدی باگ یه آهنگ درست کردم ‌‌😋😊. بعد آهنگ رو ضبط کردم و براش فرستادم . از زبان مرینت: دینگ دینگ . اه از خواب بیدارم کرد . یه ویس از کت🙄🙄. چه آهنگ قشنگی زده این کت 😊🤤😻💗.(i.s(مخفف اسمم به اینگلیسی ) پ ن پ می خواستی قشنگ نباشه 🙄)...

بچه ها این پیام یه که لیدی به کت می نویسه 😃 راستی این اموجی هایی که تو پیام هست رو واقعا میفرسته: سلام وای چقدر قشنگه این آهنگ 💗😻🤤 خیلی خوب زدی ممنون🌷🌹🌺😍🤩. از زبان آدرین :وای لیدی جوابمو داد 😃. از زبان i.s: شب 🌃 شد و همه خوابیدن . شرور:خوبه حالا همه‌ی مردم شهر به زبون ...

حیوانی حرف می زنند. مرینت و آدرین بیدار می شوند و تبدیل میشوند🐞🐾 بعد شرور رو با کمک کاگامی (ا.ژ.د.ه.ا 🐲🐉) شکست میدن . بعد مرینت می‌ره تو ر.خ.ت خ..وا.ب که بخوابه که..

خب بچه ها لطفاً یک اسم بگین رو داستان بزارم یا لازم نیست همین جوری خوبه 🤗🤗🙃

خداحافظ همگی 😀 👋🏻 امید وارم همیشه شاد و پیروز باشید 🌹🌺 💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗