
این یه داستان خیلی قشنگ است 🤤 بخوانید و لذت ببرید و لطفاً ازم حمایت کنید ممنون و همینطور نظر هم بدید ممنون ❤️🧡💛💚💙♥️💜🖤
از زبان مرینت : وای چقدر خوابم میاد 😴 . تیکی کجایی. تیکی : اینجام جلو چشمت.گفتم : ببین امروز ما 16 تا ابر شرور رو شکست دادیم دیروز که چهارتا بودند و پریروز دوتا به نظرت فردا 259 تا ابر شرور میاد بدبخت میشیم فکر کنم کل روز رو باید بجنگیم 😩😣😖 ول کن شب 🌃 بخیر تیکی . همین که سرم رو رو ب.ا.ل.ش گذاشتم رفتم تو خواب😴😴. صبح از خواب بیدار شدم و رفتم دست و صورتم رو شستم و رفتم صبحانه 🍞🥐🥖🥞🍳🧀🥓(خودتون یکش رو انتخاب کنید و فکر کنید اونی که شما انتخاب کردید رو خواهد خورد ) ولی مامان بابام نبودن از پنجره بیرون رو نگاه کردم بیرون پنجره .....
بیرون پنجره همه ساختمان 🏢 ها خراب شده بودند 😰 یعنی چی صبحانه خوردم و رفتم تو شهر گشتم کسی نبود.😩😣😖 خوبه برج ایفل سالمه . رفتم بالاش و با خودم فکر کردم که چی شده 🤔 . بعد یاد تیکی افتادم اونم نبود مکه میشه اونکه کوامی هست و اصلا شبیه آدم نیست 🤔. یهو یه صدا اومد از پشت . گفت : من .....
دوست تو هست . برگشتم دیدم پیشیه گفتم : سلام کت نوار . گفت : سلام کفشدوز بانو .😋🖤 ( قلب سیاه گذاشتم چون من سیاه هست 🖤) گفتم : من. بانوی تو نیستم من مرینت: گفت: بله تو مرینت هستی و همین تو کفشدوزک 🐞. بعد اومد نزدیک من خواست ب.ب.و.س.ه منو که دیدم برگشت عقب تو دستای گوشواره های من بود . گفت : بای بای باگابو . و منو .....
و منو انداخت پایین و وسط افتادن پایین یه نور بنفش از بالای برج ایفل اومد و من چشام رو بستم و وقتی باز کردم. دیدم تو ت.خ.ت.م هستم. آخیش همش خواب بود 🙂.( بچه ها صبحانه خوردن و مدرسه رفتن مرینت رو نمی خواد بنویسم چون اتفاق حواشی نمیفته) بعد مدرسه از زبان آدرین : وای دیشب چه خوابی دیدم . (بچه ها آدرین هم خواب مرینت رو دیده که جای کت نوار (خودش) لیدی باگ بوده) آخه به کی بگم که درکم کنه بله بهتره به لایلا بگم. رفتم سمت لایلا که دیدم ....... از زبان مرینت : داستان می رفتم خونه که دیدم لایلا داره سمتم میاد اومد کنارم و گفت :بای بای عزیزم ...
از زبان آدرین : داشتم می رفتم سمت لایلا که دیدم رفت سمت مرینت با خودم فکر کردم آخه لایلا با مرینت چی کار داره این که با مرینت دشمنه. بعد تو دست لایلا چه چ.ا.ق.و 🔪 دیدم . رفت سمت مرینت و یه چیزی گفت که من نشنیدم بعد خواست چ.ا.ق.و رو یه مرینت بزنه که . ........ از زبان گابریل : الان بهترین موقع است تا نقشم رو عملی کنم لایلا که کارشو بلده کفشدوزک رو می ک.ش.ه و من هم با کمک ناتالی کلی آکوما ول می کنم و همه شرور میشن چون اگه ببینم لیدی باگ نیست ناراحت میشن و من همه رو شرور می کنم و پیروز میشم . از زبان آدرین : من دویدم سمت اونا بعد .... از زبان مرینت : تو دست لایلا چ.ا.ق.و. بود خواست به من بزنه که آدرین ......
که آدرین لایلا رو هل داد و لایلا افتاد و چ.ا.ق.و به من نخورد . بعد دیدم یه. آکوما داره میاد دویدم رفتم پشت یه کوچه تبدیل شدم و آکوما رو گرفتم خنثی کردمش . بعد رفتم خونه . از زبان گابریل حالا بهترین وقت برا عملی کردن نقشه منه. چی آکوما خنثی شد نه امکان نداره . خب دوباره میریم سر نقشه دوم . (اگه شما دو قسمت آخر فصل دوم کارتون ماجراجویی در پاریس رو دیدید این همون نقشه هست فقط فرقش اینه که همه مردم یه جا جمع شدن به خاطر روز پاریس ( از خودم در آوردم ) فردا هست . و اینکه کت شرور شده و با کتاکلیزم (یا همون پنجه برنده ) لیدی رو نابود می کنه ( همش هم لایلا می کنه چون لایلا بعد از اتفاق مدرسه ناراحت میشه و شرور میشه ) خب بریم فردا همه شرور شدن و کاگامی و مرینت و آدرین و مکس و نینو و آلیا و گلویی دارن باهاشون می جنگم ولی نمی تونن شکستشون بدن . همون موقع ...
قهرمانان نیویورک با قهرمانان کوامی (چند نفر که کوامی دارن ) اومدن و به قهرمانان پاریس کمک کردن و ارباب شرارت شکست خورد. از زبان کت نوار : ما ارباب شرارت رو ش.ک.س.ت دادیم و خواستیم هویتش رو فاش کنیم . بانو رفت و معجزه گر ارباب شرارت رو ور داشت . اون اون اون....
پدرم بود😣😖😩 یه لحظه تعادلم رو از دست دادم و افتادم زمین . لیدی اومد و گفت: حالت خوبه . گفتم: آره خوبم ممنون .
بچه ها اگه 20 تا نظر بدید 50 تا انجام بدید بعدی رو می زارم 😶 و بهترین داستان رو مهشید می نویسه بعدش A.M.M و بعدش sh.e.l و بعدش ....
دوستون دارم بای بای 🌺🌺🌺🌺🌹🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌷
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام ببخشید قسمت دوم عدم تایید خورد و مجبور شدم ویرایش کنمش بعد دوباره گذاشتم تو بررسی راستی پنج روز قبل هم قسمت سوم رفته تو بررسی لطفاً اگه قسمت سوم زود تر از قسمت دوم منتشر شد نخونید و بزارید قسمت دوم بیاد اونو بخونید بعد قسمت سوم رو بخونید ممنون 😔😔😔😔😔😔😔
خوب بود تست های منم بخون جالبه ممنون 🙃
چشم 😍😘
آره 😂 خوب تو هم فامیلیت همینه 👍🏻😂
یه چیزی بگم درباره ی فامیلیت منم فامیلیم همینه 😂😅😅
بعدی گذاشتم داره تایید بشه اگه بعدی تایید بشه همون لحظه قسمت سوم میره تو بررسی ممنون😋😋💗💗🌺🌹👋🏻
حله پیش به جلو
ممنون
خوب بود لطفایک سری هم به داستان من قلب یخی ۱و۲و۳و۴و۵ بزن و در پارت ۵ نظر بده.بزن روزی پروفایلم
چشم
خیلی خوب نوشته بودی آفرین بهت 😍😍😍👏👏👏👏👏👏👏👏👌👌👌👌 ادامه رو زود بزاری داستانات طرفدار پیدا میکنه😉 راستی ممنون میشم ازم حمایت کنی😇
بله داستان ادامه داره
عالییییی
😘😘
عالی بود منتظر بعدی هستیم❤☺️❤
من سعی می کنم زود زود بزارم لااقل هر روز یه دونه بزارم ولی چون این هفته و هفته بعد امتحان داریم نمی تونن ببخشید ولی تمام سعیم رو می کنم