از زبان مرینت من از آدرین خوشم اومده امروز می خوام برم پیش مادر تا بهش خبر بدم سوار کالسکه شدم رفتم قصر مادر ، مادر اونجا نبود یک مردی اونجا بود تا به حال ندیده بودمش بیشتر پسر بود گفتم: ببخشید شما؟ گفت: ببخشید اعلی حضرت من توسط شاه گالبریل فرستاده شدم گفتم: برای چه کاری ؟ گفت: برای کمک به شما و خواهر هایتان گفتم : خیلی خب من نیازی به کمک ندارم بهتره برید پیش خواهرم آلیا به دست نگهبان دادم و برگشت و گفت: راستی اسم من نینو است
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
عالی بود
چقد قشنگ 😍
عالیبیییییی😍
بعدی منتشر شد
عالیییی بود ولی یک چیزی
اینکه اگر به رمان نوشتن علاقه داری نباید شرط بزاری اما اگر به خاطر دیگران این کار میکنی میتونی شرط بزاری. من چون به رمان نوشتن علاقه دارم بدون شرط گذاشتن رمانم رو مینویسم
تو تستچی آره به خاطر بقیه می نویسم
اوکی
با این حال عالی بود
بعدی رو تازه منتشر کردم
هولاا
عااااااآااللللللللللللللی پارت بعد
بعدی منتشر شد به تازگی
چشم الان میرم نگاه کنم
عالللللیییییییی. منتظر پارت بعد هستم
انتشار پارت بعد رو اطلاع می دهم
عروسی مرینت و آدرین
عروسی آلیا و نینو
عروسی لوکا و کاگامی
عروسی کیلویی و فیلیکس