7 اسلاید صحیح/غلط توسط: koshina انتشار: 3 سال پیش 133 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بپررررر پایین چالش هم یادت نره 💕 فالو =فالو💙 لایک و کامنت بزاریا 💓
قسمت سوم : خستگی
از زبان شیوری. شخصیت اصلی : تو خواب رویایی خودم بودم که یهو صدای آژیر خطر بلند شد 😶 با بچه ها سریع آماده شدیم دوییدیم برون یعنی حیاط ببینیم چه خبره . یهو دیدیم استاد جلوی همه مون یع دکمه فشار داد که باعث خاموش شدن آژیر شد 😐 استاد :( صبحتون بخیر ) ما :( صبح شما هم بخیر 😑) استاد :( نشنیدم ) ما با داد و هوار :( صبححححححح شمااااااا همممممممم بخیییییییییییررررررررررر💢) استاد :( هر روز یه جور خاصی بیدارتون میکنیم . پس یا باید ساعت پنج پاشین یا خودمون بیدار کنیمتون ) ما (😑😑😑😑 ...... ) استاد :( خب شروع میکنیم . ما هفت نقطه تمیرینی داریم .... برای مثال : نقطه جنگلی ، نقطه بیابانی و نقطه کوهستانی ... هر کسی در املیات های اون نقطه ها شکست بخوره امتیازی نمیگیره )
استاد آیزاوا ما رو کنار اولین نقطه تمرینی برد .... « نقطه شهری » ...... یه جای شلوغ ... انگار زلزله شده ... استاد :( ماموریت شما اینه که مسدوم ها رو پیدا کنین . مسدوم ها بچه های کمتر از ۱۰ سال هستن . راستی بعضی هاشون شما رو قول میزنن .... اونا یه کارت قرمز پشت لباسشون دارن ... حواستون رو اینجا باید خیلی جمع کنین ) ما ( چشمممم ) شروع کردیم به گشتن مسدوم ها. همینطور که داشتم میگشتم یه صدایی شنیدم ( کمککککککک .... کمکكککککک ) حواسم رو به صدا دادم و طرف صدا رفتم یه چاله ی خیلی عمیق بود که یه دختر بچه ی تقریبا ۵ سال اونجا بود ( الان میام ) یه طناب زیر آوار ساختمون ها پیدا کردم و به چراغ برق وصل کردم . بعدش از طناب پایین رفتم . ( حالت خوبه ؟) دختره ( آره ولی نمیتونم برم بالا ) یاد حرف استاد افتادم :( بعضیا شما رو قول میزنن ) پشت لباسش رو نگاه کردم قول زننده نبود 😅 بی سیمی که استاد به هممون داده بود رو برداشتم و گفتم :( بچه ها . منطقه ۴۶ داخل یه چاه بزرگ به کمک نیاز دارم مسدوم شماره ....) دختره :( ۲) ( مسدوم شماره ۲ رو پیدا کردم ) .... یه کم منتظر موندیم ...... یهو یه صدایی از بالای چاه به گوشم رسید . ......( نفله تو برا چی اومدی ؟) ...... ( کمک خواست منم اومدم خب کاچان ) فهمیدم کی ان 😅 :( باکوگووووووو .... میدوریاااااااا ..... اگه اونجایین طناب رو هر وقت گفتم بکشین ) اون دو تا :( باشههههه ) طناب رو مثل یه تاب درست کردم .... دخترک روی اون نشست ... گفتم :( بکشیننننننننن) طناب یواش یواش بالا رفت .... دختر کوچولو رو پیاده کردن و طناب رو پرت کردن پایین ... طناب رو دور کمرم بستم . من رو هم بالا کشیدن ... یعنی تمرین بعدی چیه 😅
& ساعت 5 عصر &
خدا نگم این استاد رو چیکار کنه 😑 از صبح تمرینای سخت بهمون داده 😑 الان کلاس توی استراحته . ساعت 6 دوباره باید بریم 😑 ناهار و صبحونه رو نفهمیدم کجام خوردم 😑 موهام هم که قشنگ گره خورده نمیتونم بازش کنم . همینطور داشتم با مو هام و برسم ور میرفتم که یهو یکی در اتاقو زد . دخترا که تو اتاقن پس کیه ؟ در باز شد :( شیوری !؟) ( شوتو تویی بیا تو ) شوتو وقتی تو میاد یه نگاهی به موهام میندازه و با زور جلو خندش رو میگیرع 😐😑💢 ( چرا میخندییییی برسم گیر کرده بیا کمک کنننن💢) شوتو برس رو از لابه لای موهام بیرون کشید و شروع کرد به شونه کردن موهام ( دستت درد نکنه 😋 به این میگن داداش 😋) شوتو :( والا جوری که موهای تو گره خورده ... فویومی هم نمیتونه بازش کنه 😑) ( چیکار کنم...... آاااااااااای نکش موهام کنده شد 💢) شوتو :( ده بزار باز شه دیگه 😑) به زور موهامو باز کرد 😑💢 میخواستم بزنمش 💢 اشکم در اومده بود 😑😅 شوتو هم که رفت منتظر بودم ساعت شش بشه بریم محل تمرین .... مینا ( راستی اگه فوضولی نمیشه یه سوالی دارم . سمت چپ داداشت سوخته ؟) ( آره . سر آتش سوزی .... خونمون آتیش گرفته بود . یه تیکه آتیش روی چشمش میوفته و میسوزه . یه جورایی کمر منم یکم سوختگی داره 😅 ) اوراراکا :( واااای 😟)( نترس حالا😅 ماله ده سالگی هامه 😅) مینا :( آتیش سوزی خیلی ترسناکه 😟) ( آره 😅) اوراراکا :( یاااااا کامی ساما 😱) من و مینا ( چی شده ؟!!!!؟؟؟) اوراراکا :( یه دیقه دیگه کلاس شروع میشه 😱) من و مینا :( واااااات 😱) چنانا دوییدیم بیرون که یادم رفت موهامو ببندم 😅
یه دیقه دیر رسیدیم و استاد حسابی سرزنشمون کرد 😅 راستشو بخواین فکر میکنم استاد از من خوشش نمیاد .... البته نمیدونم شاید فقط اینطور حس میکنم 😅 یه دیقه دیرتر به خوابگاه رفتیم 😅 شام خیلیییییی چسبید خداوکیل 😆 یه جورایی سوشی داشتیم و من و اونی-جان « داداش» عاااااشق سوشی هستیم 😍 ........................................................... وقت خوابه 😐 کی ساعت 9 میخوابههههههههههههه 💢💢💢 من هنوز میخواستم مانگامو بخونم 😑💢 با اینکه خسته شدیم ولی خوابم نمیاااااااد 💢💢💢💢 اوراراکا خوابید و من و مینا هنوز داریم گوسفند میشمریم 😑 ( پیس پیس مینا😑 ) مینا :( ها چیه ؟😑) ( چرا ما نمیتونیم بخوابیم ؟😑 ) مینا :( چه بدونم 😑) ( چیکا کنیم 😑) مینا:(نمد😑) اوراراکا در حالی که خواب بود :( خمه اختفاواتی که ووفتاد رو یه مار مورور گنین ) «ترجمه : همه اتفاقاتی که اوفتاد رو یه بار مرور کنین 🤣» من و مینا بلند شدیم به اوراراکا نگاه کردیم 😐 مینا :( فکر میکنی اینطور خوابمون میبره ؟) اوراراکا دوباره در حال خواب :( نیما خی لی چاگه ) « ترجمه : مینا خیلی چاقه 🤣🤣🤣» مینا :( این چیزی زده 😂)( نمیدونم والا 😂) مینا :( بیا امتحان کنیم 😉) (باشه😉) اتفاقا رو مرور کردیم که خوابمون برد 😐🤣
¶ فردا صبح ساعت 5¶
تو خوابه ناز بودیم که یهو : بنگ بنگ بننننننننننگ اوراراکا :( جییییییییییییییغ😱) مینا :( کی داره تیر میزنه !!!😱) من :( یه قاتل اینجاست !!!!!😱) شوتو در میزنه و میگه :( بیاین بیرون بابا امروز ما رو با شلیک گلوله بیدار کردن 😅) ما :(😑 تف تو روحشون ) باکوگو :( درو باز کنم یا خودتون میاید ؟) ما :( بیاای تووو میزنیمتتتتتتت) باکوگو :( خخخخخخ 😂) میدوریا :( جرررررر چه ترفندی 😂😂) شوتو :( آفرین 😂👏🏻) مینا :( خفه شیییییییید 💢💢💢) لباسامونو سریع پوشیدیم رفتیم بیرون 😑 با بچه ها رفتیم سراغ تمرینات 😑 خداکنه ما رو ترور نکنن 😅
تمام 😅 ببخشید چند روزه نیستوم 😅 یعنی هر روز امتحان داریم 😑 راستی این عکسا رو ( عکس بالا) خودم درست میکنم 😅 میدونم افتضاحه به خوبی خودتون ببخشید 😅 چ:( به نظرتون شیوری به کدوم پسر میاد ؟ ) چالش کم آوردم 😂 ولی در ادامه داستان کمک میکنه😋 جاااانه
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
وای خیلی خوبه
شیوری به هیچ کدوم نمیاد
البته عکس ها خیلی قشنگ و خوبه که درست کردی
راستی به داستان منم سر بزن
با باکوگو شیپش کننننن
عالی بوددددددددددد 😆😆😆😆😆😆
گومن درسام انقد زیاده مجبورم تا ساعت سه شب درس بخونم اصلا وقت نمی کنم بیام تستچی 😑💔
ولی عالی بود هروقت وقت کردی پارت بعد رو بزار 😁😆
ج چ : اممممم نمد 😶 باکوگو و میدوریا دوتاشون بهش میان 😁
ولی یادمه تو انیمه میدوریا اوراراکا رو دوست داشت نمی دونم 😶 ^^
اشکال نداره منم وقت پارت گذاشتن ندارم 😅
تو انیمه که بعله . حالا چیکار کنم الله وکیل 😅
آره 😂💔
اوممم بنظرم باکوگو بیشتر بهش می خوره 😶😶😶
بخاطر اخلاق هاشون میگم 😅
به کراش اعظم من میاد
عالی
😂😂😂😂
خیلی سپاس آجی 😂
وای عالی😂🤩
چ: والا نمدونم😐فک کنم باکوگو خوب باشه😁😁
راستی منم یه داستان نوشتم.دوست داشتی یه سربزن🙂💙
مرسی☺
چع باحال میشه 😂
باشه حتمی سر میزنم ☺
اره😅
مرسی🥺💙