10 اسلاید صحیح/غلط توسط: نگین 83 انتشار: 3 سال پیش 9 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بریم که داشته باشیم در این پارت رقص مرینت و آدرین رو
از پیش لیدی باگ که پرواز کردم به خانه رفتم و عسل رو به خانه دعوت کردم بعد بهش گفتم من میخوام همهی ابرقهرمان های جهان را در یک جزیره جمع کنم می خوای معاونم بشی؟ عسل:بله چی بهتر از اینکه معاون یک ابرقهرمان بشم و چه بهتر از اینکه اون دوستمه گفتم :درباره ی همه ی ابرقهرمان ها تحقیق کن تا برگردم گفت:باشه
من پرواز کردم در استوی لند که بودم فردی رو دیدم که پولدار و هواپیما های شخصی فرودگاه های اختصاصی دارد شخصی به نام فرانک فرانکلین به سراغش رفتم و گفتم:سلام آقای فرانک فرانکلین گفت:لیدی باترفلای؟ سری به نشانه ی تایید تکان دادم و گفت:بله من فرانک فرانکلین هستم چی شده ابرقهرمان بزرگ جدید جهان سراغ من اومده؟ گفتم:ازت هواپیما میخوام گفت:هرچی میخوای من بهت میدم ولی باید هویتت رو بدونم
گفتم:باشه ولی یادت باشه من توانایی سفر در زمان دارم و می تونم برگردم و درست کنم پس حواست باشه گفت:باشه من مدیر برنامه ریزی شما هستم گفتم :باشه هواپیما رو آماده کن و به این لوکیشن بیا شماره ات رو بده گفت: باشه وقتی شماره اش رو داد من لوکیشن رو براش فرستادم یادت باشه باید فردا به وقت رسمی ایران ساعت 3 بعد از ظهر بیای دنبالم چون من توی ایران زندگی می کنم
گفت:باشه پرواز کردم و سراغ گروه خانواده ی شگفت انگیزان گروه فلش گروه سوپرگرل گروه تایتان ها گروه لیگ عدالت گروه شزم و... بقیه ی ابرقهرمان ها رفتم و شماره ام رو بهشون دادم و شماره ی همشون رو گرفتم و به همشون گفتم ساعت 5 به وقت ایران آماده باشند بعد به خونه پیش عسل بررگشتم همه ی وسایلم رو آماده کردم عسل هم با من خوابید صبح روز بعد همه ی وسایل رو آماده کرده صبحانه خوردم یه کمی با عسل فیلم دیدیم و ساعت دو نهار خوردیم و بعد از نهار وسایل رو دم در گذاشتیم که زنگ نگهبانی به صدا در اومد و من گوشی رو برداشتم فرانک اومده بود گفتم:اونا با منن لطفا بزارید بیایند تو وسیله زیاد داریم و نمی تونیم تا دم در مجتمع ببریمشون نگهبانی اجازه داد بیادتو فرانک زنگ در رو زد و من در رو باز کردم وگفت:پس قیافه ی واقیت این شکلیه گفتم:بله ولی باید راز بماند کمک کن وسایل رو ببریم چند تا نحافظ آورده بود و کمک کردند و وسایل رو برند توی ماشین منم لب تابم رو برداشم کفشم رو پوشیدم و دست فرانک رو گرفتم و بعد که عسل کفش هایش را پوشی دست عسل رو گرفتم سوار آسانسور شدیم و پایین رفتیم چیزی که میدیدم رو باور نمی کردم فرانک یک لیموزین گرفته بودسوار شدم و به سمت هواپیما رفتیم
سوار هواپیما شدیم و سراغ همه ی گروه های ابرقهرمانی رفتیم و سوارشون کردیم بعد به جزیره ی ابرقهرمان ها رفتیم اون جزیره رو من کاملا آماده کرده بودم و در سالن آمفی تئاتر همه به هم معرفی شدند بعد من از جزره رفتم و جایی در آمریکا در جایی سر سبز در آمریکا خانه ای ساختم خانه ای خیلی بزرگ از قصر های کشور ها هم بزرگ تر بود بعد به جزیره برگشتم و اعلام کردم
اعلام کردم: همه ی ابرقهرمان ها توجه کنید همه سوار هواپیما شوید تا به خانه ی جدید من در آمریکا برویم وقتی همه سوار شدند من سوار نشدم هواپیما حرکت کرد و من از جلو راه را نشان می دادم تا اینکه به قصر بزرگم رسییدیم همه پیاده شدند ومن به همه اتاق هایشان را معرفی کردم و بعد به عسل و فرانک گفتم:به همه خبر بدید امشب در قصر من به مناسبت لیدی باترفلای شدنم و همین طور رئیس ابرقهرمانا شدنم یک مجلس رقص در اینجا صورت می گیرد
عسل و فرانک رفتند که خبر دهند من بهدهمه ی ابرقهرمان ها گفتم با لباس های معمولی بیایند بعد پیش مرینت رفتم و گفتم مرینت میشه یه لحظه؟مرینت گفت:بله بعد باهم به سمت جایگاه من حرکت کردیم و من گفتم:تو باید با آدرین برقصی گفت:چیییییییییی؟؟؟؟؟ گفتم:باید باهاش برقصی چند وقته روی اون کراش داری و آدرین هم چند وقته روی لیدی باگ کراش داره حالا که هویت هم رو می دونید باید بیشتر از یک رقص پیش برید
مرینت گفت:خیلی خب ایده ای داری؟ من نمی تونم برای مجلس رقص دعوتش کنم گفتم: راستش بله گفت:خب اون چیه؟ گفتم:صبر کن تابفهمی مرینت گفت:باشه و من به اتاقم رفتم رنگ های مختلف ربان را در آوردم و روی تخته شاستی یادداشت کردم
وقتی فرانک و عسل برگشتند من کارم تمام شده بود عسل اتاقش سمت راست من بود و فرانک سمت چپ من فرانک در اتاق منو زد وگفت:عزیزم کاری نداری؟گفتم:بیا تو فرانک اومد تو من گفتم:فرانک من رقص بلد نیستم گفت:این نگرانی نداره بیا من بهت یاد بدم اول از همه باید یه لباس مناسب بپوشی تبدیل شدم و دستش را گرفتم و باهاش رقصیدم
زمان مجلس رقص شد و من ربان ها رو آماده کردم و بین همه پخش کردم وقتی همه آماده شدند و در سالن جمع شدند و زمان رقص شد من اعلام کردم:هر کسی که ربان هم رنگ دارد روبه روی هم بیاستند همه ایستادند جیم از ترول هانترز و کلر رو به روی هم الیا و نینو رو به روی هم مرینت و آدرین هم رو به روی هم ایستادند و همه تعجب کردند و منم رفتم رو به روی فرانک ایستادم و موسیقی نواخته شد (برید نتیجه انچه خواهید خواند را داریم)
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)