خونه آدرین * مرینت : میگم آدرین بد نیس من تو خونه تو هستم 😖 آدرین : نه اون که بد نیست فقط این چند روزه که من میرسونمت شرکت ، شاید بهت حرف بگن 😞 مرینت : پس بازم برای تو بد میشه 😔 آدرین : نه ، اصلا جرا درباره اینا حرف میزنیم ، برو لباسات رو عوض کن بیا پایین 😁 مرینت : باش ، فقط این دختر شهردار اسمش چیه ❔ آدرین : کلویی☺ سریع حاضر شو که دیر شده 😅 (عکس کلویی این صفحه)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
32 لایک
آدرین گفت بیا تو اتاق من
من بیام رو مبل یا باهم تو اتاق🤣🤣🤣
وای دارم دیونه میشم چرا این پارت ۶ رو برسی نمیکنند من خیلی وقته نوشتم 😟😞
267 بازدید خورد پارت بعد رو بده دیگه دلم پوکید😖😣😤😤😤😭😭🥺🤯🤯🤯😍
بخدا من نوشتم ، از برسی در نمیاد😢
آخیییییی🥺🥺🥺🥺🥺😭😭😭😭😤😤
جواب چالش که گفتم ولی .... بقیه اش چیه آدرین گفت ولی حالا حالا ها اون اتاق خالی نمیشه پس باید تا چند شب رو مبل بخوابی 😂 چون تو پارت بعدی رمان دیگه یادم رفت از اینجا حرف ادرین شروع کنم الان گفتم😁
مرسی ار حمایت ها 😀😀😀 الان میرم داستان رو مینویسم 😆😆😆😆
چی جوری اینقد خوب مینیویسی :/
عالی بود
پارت بعد بزار من الان میخوام سرگرم شم
خواهش بزار
خیلی قشنگع لطفا زود پارتا رو بزار لطفا💞
این پارت خیلی😈😈😈داشت🤩
داستانت عالیه ولی ترو خدا شرط نزار😖😖😖😖😖
باشه از پارت بعدی دیگه همینجوری مینویسم 😁
من به تو رای میدم
ممنون😁😁
ممنون😁