خب چی بگم ولش اهان داستانم مینی داستانه پارت های کم و کوته هاهاهاها
تازه اومده بودم کره زیاد اشنا نبود فردا کنسرت بی تی اس بودددددد
رفتم یه دونه ارمی بمب برداشتم (نکتهتو مامان بابات از بچگی مرده و مال اموال بابات به تو رسیده چون تک فرزندی پول داری)
حساب کردم شد به پول ما چهار میلیون اوفففففف
شب شده با دوس پسرت که سوجونه اسمش قرار دشتی
سوار ماشینم شدم رفتم توی راه نه نه اون اون
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)